دانلود دکلمه مهرزاد امیرخانی به نام دکوپاژ

دختری گریه میکند در خواب
زیر لب فکر میکند به کسی
تشنه از تخت خود به بطری آب
خسته از بودنو نبودن کسی
پشت گوشش دوباره میپیچد
جیغ جریان خون توی رگش
برق الماس میدرخشد
چشم دندان سفید مثل سگش
زایمان می کند غرورش را
روی تنهای های دور ورش
می رود سراغ گوشی و باز
خاطرات ققشنگ توی سرش
خاطرات تولد و سوپرایز
خاطرات شمال بارانی
بالکن و زل زدن به خنده هم
در شبی بیش از حد زمستانی
می برد دست چپ به سمت گلوش
بعضی از تو به گریه میلرزد
تتو بر تنش نوشته شده
که جهان بی جنون نمی ارزد
عادت روز هر شب شده است
اصطراب و سکوت و دلتنگی
می رود سمت هدفون بی هوش
عشق من تو بگو چه دکمهی

انتهای تمام رفتن ها جای زخم عمیق و نم ناک است
بعد از آن رهای و تصمیم بعد از عشق زندگی خطرناک است
تو نگاه بر صورتی که کنی چشم او رو به روت میاد
گریه های که باعث شدی سر راه گلویت میاد
یک طرف خود خوری و وژدانت یک طرف این غرور بی سر و پا
مثل هیچ که سایه اش هیچ است قطعات حباب روی هوا
دختری غرق در پشیمانی بی امیدی به راهو پشت سرش
برمیگرد به تختو می گوید قسمت ام نبود گور پدرش
پسری انتظار میبلعد توی دود غلیظ سیگارش
و مهم نیست بعد رفتن دختر ریه های سیاه و بیمارش
پسری چنگ میزند به خودش درد سنگین اعتیاد به عشق
در تناقض اسیر این همه ترس میبرد عشق را زه یاد به عشق
توی وان اسید احساسش مینشیند که باز آب شود
خواب این را ندیده بود هرگز این چنین خراب شود
این دکوپاژ زندگینامه است بعد فیلمه جدایی ما
می شود که عوض شود قصه غرق هم فکر هم دوتای ما