متن آهنگ داریوش رفیعی - ققنوس
آن دوست, آن دوست
که عهد دوستداران بشکست
آن دوست که عهد دوستداران بشکست
می رفت و, می رفت و
منش گرفته دامان در دست
میگفت, میگفت که بعد از این
به، خوابم بینی
میگفت, که بعد از این
به خوابم بینی
پنداشت,پنداشت که بعد از او
مرا خوابی هست
آی آی ای دل
آی آی ای دل آی دل
ترسیدن ما چون که همه
از بیم بلا بود
ترسیدن ما چون که همه
از بیم بلا بود
اکنون ز چه ترسیم
اکنون ز چه ترسیم که
در عین، بلائیم
آی آی خدا ای دل
که عهد دوستداران بشکست
آن دوست که عهد دوستداران بشکست
می رفت و, می رفت و
منش گرفته دامان در دست
میگفت, میگفت که بعد از این
به، خوابم بینی
میگفت, که بعد از این
به خوابم بینی
پنداشت,پنداشت که بعد از او
مرا خوابی هست
آی آی ای دل
آی آی ای دل آی دل
ترسیدن ما چون که همه
از بیم بلا بود
ترسیدن ما چون که همه
از بیم بلا بود
اکنون ز چه ترسیم
اکنون ز چه ترسیم که
در عین، بلائیم
آی آی خدا ای دل