دانلود آهنگ یاس
سرکوب
Download Music Yas
Sarkoob
ترانه سرا: یاس
آهنگساز: یاس
تنظیم کننده: یاس
تاریخ انتشار: 1399/12/17
تعداد بازدید: 816983
متن آهنگ یاس - سرکوب
هه ، کار طولانیه حوصله کن
پُر کار بودن به خیلی چیزا بستگی داره
مهمترینش انگیزست
وقتی به آینده فکر کنی کم کار میشی
ببین رپ یه اسب وحشیه که سوار کار نداره
نمی تونه کسی ازش تو ایران مایه حلال وار دراره
تا جایی که هنرمند هیچ فرقی با یه خلافکار نداره
پس هر کی سر میز ما اومد بگو که قرارداد نیاره
اینه که تا قسط ها زیاد شد کم کم ورس ها کم شد
از اون طرف چه جرم هایی که با یه امضا حل شد
یعنی که سلیقه طرف همیشه دخیله وسط
همینه تحمیل نظر نتیجه تخریب اثره
ولی وقتی که از سرت آب بگذره کلا
میگی بهتره خودم تکلیف رو یکسره کنم
تا اینجا عمرم رو ضرر کردم هزینشم میدم
من که تا همینجا اومدم پس بقیشم میرم
منی که از اعتماد بی جا هنوز آبستنم
ولی در نهایت میدونم اینو که باعث منم
دیدم اون ها که با خنده جلو میان ناکس ترن
در آخر دیدم متکی به مشتی خاکسترم
فهمیدم فقط پدر مادر میگه پسرم دخترم
بقیه که این اسم رو ببرن مفت برن
دخترم؟ باو ولم کن حرکت کاملا فوله
یارو علنی می خواد با چشم تو رو حاملت کنه
میگه تو پسرمی قدمت رو چشممه
میبینی پاش برسه حاضره گردنت رو بشکنه
هر کی میخواد شیکمتو سفره کنه
تا به خودت بیای اون دورا یه نقطه شده
من دیوونه میرم بیرون ولی عاقل میرم خونه
دیگه، هیچی نمیتونه منو غافلگیرم کنه
حتی اون که با شخصیت یه صدای سلامت
میگه دارم میرم فلان جا ولی کرایه ندارم
میگی کمک کنم که از بقیه خواهش نکنه
فردا میبینی همونجاست یارو کارش همونه
اینه که شک از تو خیابون و کوچه میاد
و مغز تبدیل میشه به هوش سیاه
اینجا بچه تمرین میبینه با یه لحن محکم
اول از همه یاد میگیره اون بیرون همه گرگن
می فهمه فقط خودشو ببینه بقیه همه نوکر
و بالاخره شک به آدما درون ذات بچه گل کرد
تو اون سن آرزو هاش مثل ناموسشه ولی
نابودی آرزو ها میشه آموزش بعدی
یعنی آینده هات بهت تحمیل شدن
بذار منظورم رو یه جور دیگه تکمیل کنم
یادمه بچه بودم تو جمع یکی صدام کرد
بزرگ جمع بود یه کم نگام کرد
بهم گفت میخوای چی کاره شی بهش گفتم فضانورد
گفت پول رو زمینه دنبالش تو فضا نگرد
تو درساتو قبول شو فضا مضا پیشکشت
با دو تا جمله می خواست آرزو هام هیچ بشه
میدیدم همه نمه می خندیدن زیر لبی
میخواستم که آب شم برم زیر زمین
الان هم زیر زمینم وقتی خوردم از همه لگد
حداقل اینجا هیشکی منو مسخره نکرد
اونی که رو نداشت تو داشت ولی می دونست چشه
مدام با خودش گفت از این بد تر هم میتونست بشه
هر چی بود گذشت فقط جای زخمش موند
مینویسم و می نویسم و بالا میره گردش خون
روزی رو می بینم جوری حالم خوبه که چسبیدم به سقف
اون روز اگه منو دیدی فقط بگو حقش بود
البته شاید فکر بکنی که موزیک شغل منه
ولی نه موزیک یه عشقه که توم شعله وره
ولی در واقع این روزا هدف هام تو بیراهه اسیره
سن که میره بالا میفهمی که بی مایه فطیره
اسم امروز هست فردا نه می گین چرا؟
خب فردا از ما بهترون میان ما میریم کنار
نمه نمه دور و برتو خالی میکنن می بینی می پیچن
پس الان آینده رو میسازم میگیری چی می گم؟
یه وقتی میرسه پیر و چروکیده شی
خط های صورتت راه مرگ رو کروکی کشید
میخوام اون روز کنار دریا باشم کف پامو
بذارم تو آبو تماشا کنم نوه هامو
تو ساحل باهاشون بازی میکنم گل می خورم
بعد خسته میشم رو ماسه ها شل می کنم
باده خیام میرم بالا به یاد ایام
یه حال کمیاب یه حس عجیب داره جریان
تو رگام، با این رویا سرگرمم فقط
حقیقت بهم گفت که برگردم عقب
انگار یه تکون یه زمین لرزه
منو دوباره برگردوند به همین لحظه
به من راه چاهو یاد دادن نه راهو چاهو
افتادم تو چاه همونجارو آبو جارو کشیدم
کی می تونست بره جلو بهتر از من
اینا که اسم بردی همه مثل پسرمن
ببینم اینا زمان شروع ما کجا بودن؟
حالا تیکه میندازن واسه ما شاه غلام شدن
اینا تو وان حموم خونشون ناخدا بودن
دم در آوردن واسه ما ناقلا شدن
هه
این همه سال کارو بینم کی دید؟
اینا میخوان بگم این زیرزمین اینم کلید؟
میکروفون تو دست تو یعنی اتم دست داعش
بهتره که این کلید بمونه دست صاحبش
نظر تو خودجوشه
سالم نیست بو میده کد روشه
منو نقد نکن از خودتون مایه بذارین
صد تومنی پاره های لای هزاری
هه
همین مونده اینا برام تز بدن
فقط بهت این رو لای پرانتز بگم
ما خیلی کارا کردیم، نگفتیم که ریا نشه
این روزا قضاوت هر کی از رو قیافشه
واسه من این قصه ها عادیه
همه قاضی شدن، این استعداد ذاتیه
بری می گن فرار کرد وطن فروش
اگه بمونی هم میگن یارو اطلاعاتیه
زنده باد حاشیه، تو مغزش چیاست یارو
آدم حساب کار دستش میاد
کار درستو میکنی می گن قصدش ریاست
کاری هم نکنی میگن قلبش سیاست
من کارم غمگینه چون بارم سنگینه
کمبود گذشته هامو فقط با رپ تامینه
وقتی زوار زندگیم داره راحت در میره
اون لحظست که خودکارم با کاغذ ور میره
من رپ نکردم رو شکم سیری
واسه کل کل و بچه بازی یه کم پیریم
اون هم قابل احترامه حاصل استعداده
چون حرف خاصی توش نیست فاقد اعتباره
با رپ میشه در جنگ تاخت
با رپ میشه فرهنگ ساخت
با رپ میشه رویا رو نشون داد
با رپ با کلمه میشه دنیا رو تکون داد
مطمئن باش من این واژه ها رو
واسه وزن و قافیه به هم دیگه وصل نکردم
من این واژه ها رو بالا آوردم
از حقیقت تلخی که هضم نکردم
از روزگار میگذرم
نشونه میگیرمو توی خال می زنم
گذشته ها رو مثل پوست مار می کَنَم
صدامو از تو شهر و خونه های میهنم میشنوم
از روزگار میگذرم
نشونه می گیرم و توی خال می زنم
گذشته ها رو مثل پوست مار میکَنَم
صدامو از تو شهر و خونه هاش میشنوم
موندگار می شوم
ذهنم جوونه ولی مخ پیره
چشمم از دید زدن زن لخت سیره
وقتی که صبح تا شب مثل جغد خیره
به دفتری که ورق هاش داره به چخ میره
خب دیگه پف زیر جفت دیده هام
یعنی استرس و بیخوابی قفل ایده هامو
باید جمع کنم و بریزم به کل زیر پام
و تهش باید برم بی نتیجه مفت زیر خاک
افت خیز ما به قلم نوک تیز یاس
همه توی خیابون هاییم با کلی نقاب
اونی که روبروته و داره گل میگه باهات
روی همه چیت دقیقه حتی کلیه هات
صبح میشه باز که البته صبح نیست وسط ظهره
وقت میره واسه خالی کردن عقده
نشستی به تماشای رفتن عمرت
عقربه تنده راه مصرف قرصه
توی کله جای مغز معدن سربه
جایگزین آب شده شربت سرفه
نون تو خون تو خونه شده برکت سفره
هنر واسه هنرمندا مدرک جرمه
تهش فقط ازت میمونه دفتر کهنه
کف زمین بشینی در حسرت قله
تو بحث منطقی همیشه مغلطه برده
اصل حرفو فقط جنگ و اسلحه گفته
از روزگار میگذرم
نشونه میگیرم و توی خال می زنم
گذشته ها رو مثل پوست مار می کَنَم
صدامو از تو شهر و خونه های میهنم میشنوم
از روزگار میگذرم
نشونه می گیرم و توی خال می زنم
گذشته ها رو مثل پوست مار میکَنَم
صدامو از تو شهر و خونه هاش میشنوم
موندگار می شوم
کاراکتر اصلی اول تا آخر داستانت منم
کارات شنیده شدن تنها دلیل بازتابت منم
تو هیچی نداری بگی سوژه کاغذ آچارت منم
تو مهره نیستی اگه باشی بازم آچارت منم
با یه عطسه فیدی، مغز چرکی، لنگ بیتی
یه متلکی تو یه بحث جدی
البته مهم نیست که ببیننت به دید چی
واست مهم اینه که تو فقط شنیده شی
بحث من یه خطر جدیه که پیش رومونه
نفوذ یه جنون که میکنه ریشه تو جونت
سکوت مرگباری که حس میشه تو خونه
وقتی هم خون تو شیشست هم شیشه تو خونه
اینا رو دیدیم بعد میریم میگیم که دشمن زبونه
ببین دشمن زبونه چون که مُک فقط لفظیم
تو عمل فقط به ترکوندن هم کمر بستیم
و طبق عادت سبب اصلی یعنی بغل دستی
میخوای به هر بهونه شده بهش بپری
چرا که فکر میکنی تو از همه فرشته تری
تمام تصورت از این سرزمین یه جهنمه
اینه که میخوای یه راست بری تو بهشت برین
میگی باید برم اینجا دیگه کلا پوسیده
اینجا پر از یأس، اونجا پر از امیده
ببین وقتی غذای گندیده لای مبل مونده باشه
هر جا نقل مکان کنی بازم خونت بو میده
آزادی آرامش اینا حرف نمادین خودته
ولی خصلت هایی تو ما نهادینه شده که
هر جا بریم با ماست یه فاز عجیب و غریب
تضاد شدید بین سنت قدیم و جدید
تو میری اونجا اونا اینجا غارشونو کندن
حتی توی تحریم به ما بارشونو پک پک
فروختنو خیلی ساده قالمونو کندنو
حالشونو کردن
ای خ…شونو تک تک
تموم واژه ها رو نوشتم تو خلوتم
الان تو گوشت نیستم من در اصل تو کلّتم
فک زدم میرم جلو همین خطو
تو میخوای سلیقتو بشنوی یا حقیقتو؟
اینا میگن سرکوب کنم حرفامو بریزم تو خودم
نه من حقیقتو کشیدم رو خودم
میگن اونا که اصل زحمتو کشیدن نخودن
راه که باز شد بعد بقیه بشینن بخورن
نه تو کتم نمیره تو رو نمیدونم
ولی من راه بی نتیجه رو شروع نمی کنم
من از سرکوب رویاهای خودم سکو ساختم
دیگه چاقو تو رویای بقیه فرو نمیکنم
پُر کار بودن به خیلی چیزا بستگی داره
مهمترینش انگیزست
وقتی به آینده فکر کنی کم کار میشی
ببین رپ یه اسب وحشیه که سوار کار نداره
نمی تونه کسی ازش تو ایران مایه حلال وار دراره
تا جایی که هنرمند هیچ فرقی با یه خلافکار نداره
پس هر کی سر میز ما اومد بگو که قرارداد نیاره
اینه که تا قسط ها زیاد شد کم کم ورس ها کم شد
از اون طرف چه جرم هایی که با یه امضا حل شد
یعنی که سلیقه طرف همیشه دخیله وسط
همینه تحمیل نظر نتیجه تخریب اثره
ولی وقتی که از سرت آب بگذره کلا
میگی بهتره خودم تکلیف رو یکسره کنم
تا اینجا عمرم رو ضرر کردم هزینشم میدم
من که تا همینجا اومدم پس بقیشم میرم
منی که از اعتماد بی جا هنوز آبستنم
ولی در نهایت میدونم اینو که باعث منم
دیدم اون ها که با خنده جلو میان ناکس ترن
در آخر دیدم متکی به مشتی خاکسترم
فهمیدم فقط پدر مادر میگه پسرم دخترم
بقیه که این اسم رو ببرن مفت برن
دخترم؟ باو ولم کن حرکت کاملا فوله
یارو علنی می خواد با چشم تو رو حاملت کنه
میگه تو پسرمی قدمت رو چشممه
میبینی پاش برسه حاضره گردنت رو بشکنه
هر کی میخواد شیکمتو سفره کنه
تا به خودت بیای اون دورا یه نقطه شده
من دیوونه میرم بیرون ولی عاقل میرم خونه
دیگه، هیچی نمیتونه منو غافلگیرم کنه
حتی اون که با شخصیت یه صدای سلامت
میگه دارم میرم فلان جا ولی کرایه ندارم
میگی کمک کنم که از بقیه خواهش نکنه
فردا میبینی همونجاست یارو کارش همونه
اینه که شک از تو خیابون و کوچه میاد
و مغز تبدیل میشه به هوش سیاه
اینجا بچه تمرین میبینه با یه لحن محکم
اول از همه یاد میگیره اون بیرون همه گرگن
می فهمه فقط خودشو ببینه بقیه همه نوکر
و بالاخره شک به آدما درون ذات بچه گل کرد
تو اون سن آرزو هاش مثل ناموسشه ولی
نابودی آرزو ها میشه آموزش بعدی
یعنی آینده هات بهت تحمیل شدن
بذار منظورم رو یه جور دیگه تکمیل کنم
یادمه بچه بودم تو جمع یکی صدام کرد
بزرگ جمع بود یه کم نگام کرد
بهم گفت میخوای چی کاره شی بهش گفتم فضانورد
گفت پول رو زمینه دنبالش تو فضا نگرد
تو درساتو قبول شو فضا مضا پیشکشت
با دو تا جمله می خواست آرزو هام هیچ بشه
میدیدم همه نمه می خندیدن زیر لبی
میخواستم که آب شم برم زیر زمین
الان هم زیر زمینم وقتی خوردم از همه لگد
حداقل اینجا هیشکی منو مسخره نکرد
اونی که رو نداشت تو داشت ولی می دونست چشه
مدام با خودش گفت از این بد تر هم میتونست بشه
هر چی بود گذشت فقط جای زخمش موند
مینویسم و می نویسم و بالا میره گردش خون
روزی رو می بینم جوری حالم خوبه که چسبیدم به سقف
اون روز اگه منو دیدی فقط بگو حقش بود
البته شاید فکر بکنی که موزیک شغل منه
ولی نه موزیک یه عشقه که توم شعله وره
ولی در واقع این روزا هدف هام تو بیراهه اسیره
سن که میره بالا میفهمی که بی مایه فطیره
اسم امروز هست فردا نه می گین چرا؟
خب فردا از ما بهترون میان ما میریم کنار
نمه نمه دور و برتو خالی میکنن می بینی می پیچن
پس الان آینده رو میسازم میگیری چی می گم؟
یه وقتی میرسه پیر و چروکیده شی
خط های صورتت راه مرگ رو کروکی کشید
میخوام اون روز کنار دریا باشم کف پامو
بذارم تو آبو تماشا کنم نوه هامو
تو ساحل باهاشون بازی میکنم گل می خورم
بعد خسته میشم رو ماسه ها شل می کنم
باده خیام میرم بالا به یاد ایام
یه حال کمیاب یه حس عجیب داره جریان
تو رگام، با این رویا سرگرمم فقط
حقیقت بهم گفت که برگردم عقب
انگار یه تکون یه زمین لرزه
منو دوباره برگردوند به همین لحظه
به من راه چاهو یاد دادن نه راهو چاهو
افتادم تو چاه همونجارو آبو جارو کشیدم
کی می تونست بره جلو بهتر از من
اینا که اسم بردی همه مثل پسرمن
ببینم اینا زمان شروع ما کجا بودن؟
حالا تیکه میندازن واسه ما شاه غلام شدن
اینا تو وان حموم خونشون ناخدا بودن
دم در آوردن واسه ما ناقلا شدن
هه
این همه سال کارو بینم کی دید؟
اینا میخوان بگم این زیرزمین اینم کلید؟
میکروفون تو دست تو یعنی اتم دست داعش
بهتره که این کلید بمونه دست صاحبش
نظر تو خودجوشه
سالم نیست بو میده کد روشه
منو نقد نکن از خودتون مایه بذارین
صد تومنی پاره های لای هزاری
هه
همین مونده اینا برام تز بدن
فقط بهت این رو لای پرانتز بگم
ما خیلی کارا کردیم، نگفتیم که ریا نشه
این روزا قضاوت هر کی از رو قیافشه
واسه من این قصه ها عادیه
همه قاضی شدن، این استعداد ذاتیه
بری می گن فرار کرد وطن فروش
اگه بمونی هم میگن یارو اطلاعاتیه
زنده باد حاشیه، تو مغزش چیاست یارو
آدم حساب کار دستش میاد
کار درستو میکنی می گن قصدش ریاست
کاری هم نکنی میگن قلبش سیاست
من کارم غمگینه چون بارم سنگینه
کمبود گذشته هامو فقط با رپ تامینه
وقتی زوار زندگیم داره راحت در میره
اون لحظست که خودکارم با کاغذ ور میره
من رپ نکردم رو شکم سیری
واسه کل کل و بچه بازی یه کم پیریم
اون هم قابل احترامه حاصل استعداده
چون حرف خاصی توش نیست فاقد اعتباره
با رپ میشه در جنگ تاخت
با رپ میشه فرهنگ ساخت
با رپ میشه رویا رو نشون داد
با رپ با کلمه میشه دنیا رو تکون داد
مطمئن باش من این واژه ها رو
واسه وزن و قافیه به هم دیگه وصل نکردم
من این واژه ها رو بالا آوردم
از حقیقت تلخی که هضم نکردم
از روزگار میگذرم
نشونه میگیرمو توی خال می زنم
گذشته ها رو مثل پوست مار می کَنَم
صدامو از تو شهر و خونه های میهنم میشنوم
از روزگار میگذرم
نشونه می گیرم و توی خال می زنم
گذشته ها رو مثل پوست مار میکَنَم
صدامو از تو شهر و خونه هاش میشنوم
موندگار می شوم
ذهنم جوونه ولی مخ پیره
چشمم از دید زدن زن لخت سیره
وقتی که صبح تا شب مثل جغد خیره
به دفتری که ورق هاش داره به چخ میره
خب دیگه پف زیر جفت دیده هام
یعنی استرس و بیخوابی قفل ایده هامو
باید جمع کنم و بریزم به کل زیر پام
و تهش باید برم بی نتیجه مفت زیر خاک
افت خیز ما به قلم نوک تیز یاس
همه توی خیابون هاییم با کلی نقاب
اونی که روبروته و داره گل میگه باهات
روی همه چیت دقیقه حتی کلیه هات
صبح میشه باز که البته صبح نیست وسط ظهره
وقت میره واسه خالی کردن عقده
نشستی به تماشای رفتن عمرت
عقربه تنده راه مصرف قرصه
توی کله جای مغز معدن سربه
جایگزین آب شده شربت سرفه
نون تو خون تو خونه شده برکت سفره
هنر واسه هنرمندا مدرک جرمه
تهش فقط ازت میمونه دفتر کهنه
کف زمین بشینی در حسرت قله
تو بحث منطقی همیشه مغلطه برده
اصل حرفو فقط جنگ و اسلحه گفته
از روزگار میگذرم
نشونه میگیرم و توی خال می زنم
گذشته ها رو مثل پوست مار می کَنَم
صدامو از تو شهر و خونه های میهنم میشنوم
از روزگار میگذرم
نشونه می گیرم و توی خال می زنم
گذشته ها رو مثل پوست مار میکَنَم
صدامو از تو شهر و خونه هاش میشنوم
موندگار می شوم
کاراکتر اصلی اول تا آخر داستانت منم
کارات شنیده شدن تنها دلیل بازتابت منم
تو هیچی نداری بگی سوژه کاغذ آچارت منم
تو مهره نیستی اگه باشی بازم آچارت منم
با یه عطسه فیدی، مغز چرکی، لنگ بیتی
یه متلکی تو یه بحث جدی
البته مهم نیست که ببیننت به دید چی
واست مهم اینه که تو فقط شنیده شی
بحث من یه خطر جدیه که پیش رومونه
نفوذ یه جنون که میکنه ریشه تو جونت
سکوت مرگباری که حس میشه تو خونه
وقتی هم خون تو شیشست هم شیشه تو خونه
اینا رو دیدیم بعد میریم میگیم که دشمن زبونه
ببین دشمن زبونه چون که مُک فقط لفظیم
تو عمل فقط به ترکوندن هم کمر بستیم
و طبق عادت سبب اصلی یعنی بغل دستی
میخوای به هر بهونه شده بهش بپری
چرا که فکر میکنی تو از همه فرشته تری
تمام تصورت از این سرزمین یه جهنمه
اینه که میخوای یه راست بری تو بهشت برین
میگی باید برم اینجا دیگه کلا پوسیده
اینجا پر از یأس، اونجا پر از امیده
ببین وقتی غذای گندیده لای مبل مونده باشه
هر جا نقل مکان کنی بازم خونت بو میده
آزادی آرامش اینا حرف نمادین خودته
ولی خصلت هایی تو ما نهادینه شده که
هر جا بریم با ماست یه فاز عجیب و غریب
تضاد شدید بین سنت قدیم و جدید
تو میری اونجا اونا اینجا غارشونو کندن
حتی توی تحریم به ما بارشونو پک پک
فروختنو خیلی ساده قالمونو کندنو
حالشونو کردن
ای خ…شونو تک تک
تموم واژه ها رو نوشتم تو خلوتم
الان تو گوشت نیستم من در اصل تو کلّتم
فک زدم میرم جلو همین خطو
تو میخوای سلیقتو بشنوی یا حقیقتو؟
اینا میگن سرکوب کنم حرفامو بریزم تو خودم
نه من حقیقتو کشیدم رو خودم
میگن اونا که اصل زحمتو کشیدن نخودن
راه که باز شد بعد بقیه بشینن بخورن
نه تو کتم نمیره تو رو نمیدونم
ولی من راه بی نتیجه رو شروع نمی کنم
من از سرکوب رویاهای خودم سکو ساختم
دیگه چاقو تو رویای بقیه فرو نمیکنم