دانلود آهنگ صفیر به نام شهد
Download Music Safir - Shahd
ترانه سرا: صفیر
آهنگساز: نیما عقیانی
تنظیم کننده: نیما عقیانی
تاریخ انتشار: 1402/9/27
تعداد بازدید: 58
متن آهنگ صفیر - شهد
[کورس]
نمیترسم از سد و بند راه بندون
نمیترسم از درد و رنج نامفهوم
نمیترسم از سرد و گرم با شک جور
نمیترسم نمیترسم نمیترسم
نمیترسم از قطع و وصل باورسوز
نمیرسم از جنگ و رسم داوردوستش
نمیترسم از حد و مرز غارت جو
نمیترسم نمی ترسم نمی ترسم
نمیترسم از زخم و زهر نامحدود
نمیترسم از شر و عقل گاها دور
نمیترسم از تلخ و شهد نامرغوب
نمیترسم نمیترسم نمیترسم
[ورس یک]
شیرین کام، شیرین کن کام
تو میدونی مزه ی دهن از بیخ و بن باز
صورتم لو میداد وقتی سینه میشنفت راز
عین بمبی ام که رسواست
ولی همیشه خنثی ست
کامرواست ناکامی میمیره
دهنتو شیرین کن که شاباش میریزه
از هفت دولت نشد آگاهی سنگسار
نمیشیم با هرسازی رقاص، با تاریخ شرمسار
راه نمیدم ترس ازم بسازه مترسک
تا لال گوش بدم به مرگ و، اصرار زننده ش
گشتم دیدم هست از مقصد دارم رویای مبدا
اوقاتم تلخ نیست میگیرم عصاره از گرد
شیرین بیان، بگو از ترسات
شهد و بمک از خودت
تووی خودت بشو هم غربال
هم به رنگ شهلا
بساز شهد ناب که سیراب بشه
دهن از بیخ و باز
می چکه از لب و لوچه شهد
مگسا گرسنه دست به دست میمالن
منتظرن لو بدم تا قاپ بزنن
هر چی رو که هست بی فوت وقت
همشون میترسن از گشنگی
منم میترسیدم میگشتم پی مزد روز
تا دیدم دووم ترس تو مُزده
پس ساختم طلا تا هیچوقت نشم نقره سوز
[ورس دو]
نمیترسم از سد و بند راه بندون
نمیدم به نقطه و خط ربط نامربوط
نمیترسم از درد و رنج نامفهوم
نمیشم به چرتکه و حل وصل نامحسوس
نمیترسم از سرد و گرم با شک جور
نمیگم که قله و فتح سخته راه حل کو
نمیترسم از قطع و وصل باورسوز
نمیگم که غصه و غم شک راهم بود
نمیترسم از جنگ و رسم داوردوستش
نمیگم که کشته شدنِ فضل نامعلوم
نمیترسم از حد و مرز غارت جو
نمیشم یه مرده و سرد به قتلگاه معروف
نمیترسم از زخم و زهر نامحدود
نمیدم هی فرجه و وقت به وعده ها هر روز
نمیترسم از شر و عقل گاها دور
نمیگم که نکته و رمز کرده ساعت کوک
نمیترسم از تلخ و شهد نامرغوب
نمیگم که بُهتِ و ترس شرح حالم بود
نمیدم زنگ آخر گوش، میرم و جا میذارم
رد پامم روش که بشن قطره ها جمع زود
نمیشم سربه راه هم خوب
نمیزنم رنگ به نارس، چنگ به کال
که میگن از ترس ماست
نمیترسم، نمیترسم
نمیترسم، نمیترسم، نمیترسم، نمیترسم
نمیترسم از سد و بند راه بندون
نمیترسم از درد و رنج نامفهوم
نمیترسم از سرد و گرم با شک جور
نمیترسم نمیترسم نمیترسم
نمیترسم از قطع و وصل باورسوز
نمیرسم از جنگ و رسم داوردوستش
نمیترسم از حد و مرز غارت جو
نمیترسم نمی ترسم نمی ترسم
نمیترسم از زخم و زهر نامحدود
نمیترسم از شر و عقل گاها دور
نمیترسم از تلخ و شهد نامرغوب
نمیترسم نمیترسم نمیترسم
[ورس یک]
شیرین کام، شیرین کن کام
تو میدونی مزه ی دهن از بیخ و بن باز
صورتم لو میداد وقتی سینه میشنفت راز
عین بمبی ام که رسواست
ولی همیشه خنثی ست
کامرواست ناکامی میمیره
دهنتو شیرین کن که شاباش میریزه
از هفت دولت نشد آگاهی سنگسار
نمیشیم با هرسازی رقاص، با تاریخ شرمسار
راه نمیدم ترس ازم بسازه مترسک
تا لال گوش بدم به مرگ و، اصرار زننده ش
گشتم دیدم هست از مقصد دارم رویای مبدا
اوقاتم تلخ نیست میگیرم عصاره از گرد
شیرین بیان، بگو از ترسات
شهد و بمک از خودت
تووی خودت بشو هم غربال
هم به رنگ شهلا
بساز شهد ناب که سیراب بشه
دهن از بیخ و باز
می چکه از لب و لوچه شهد
مگسا گرسنه دست به دست میمالن
منتظرن لو بدم تا قاپ بزنن
هر چی رو که هست بی فوت وقت
همشون میترسن از گشنگی
منم میترسیدم میگشتم پی مزد روز
تا دیدم دووم ترس تو مُزده
پس ساختم طلا تا هیچوقت نشم نقره سوز
[ورس دو]
نمیترسم از سد و بند راه بندون
نمیدم به نقطه و خط ربط نامربوط
نمیترسم از درد و رنج نامفهوم
نمیشم به چرتکه و حل وصل نامحسوس
نمیترسم از سرد و گرم با شک جور
نمیگم که قله و فتح سخته راه حل کو
نمیترسم از قطع و وصل باورسوز
نمیگم که غصه و غم شک راهم بود
نمیترسم از جنگ و رسم داوردوستش
نمیگم که کشته شدنِ فضل نامعلوم
نمیترسم از حد و مرز غارت جو
نمیشم یه مرده و سرد به قتلگاه معروف
نمیترسم از زخم و زهر نامحدود
نمیدم هی فرجه و وقت به وعده ها هر روز
نمیترسم از شر و عقل گاها دور
نمیگم که نکته و رمز کرده ساعت کوک
نمیترسم از تلخ و شهد نامرغوب
نمیگم که بُهتِ و ترس شرح حالم بود
نمیدم زنگ آخر گوش، میرم و جا میذارم
رد پامم روش که بشن قطره ها جمع زود
نمیشم سربه راه هم خوب
نمیزنم رنگ به نارس، چنگ به کال
که میگن از ترس ماست
نمیترسم، نمیترسم
نمیترسم، نمیترسم، نمیترسم، نمیترسم