دانلود آهنگ حامد زمانی به نام سرانجام
دانلود آهنگ حامد زمانی به نام سرانجام
ترانه سرا: قاسم صرافان
آهنگساز: حامد زمانی
تنظیم کننده: امیر جمالفرد
ناشر: منتظران منجی
تاریخ انتشار: 1397/8/5
تعداد بازدید: 31461
متن آهنگ حامد زمانی - سرانجام
آغار ما تویی و
سرانجام ما تویی
بی تو مسیر عشق
به آخر نمیرسد
بر سر در
سرای محبت نوشته اند
با سر کسی به محضر
دلبر نمیرسد
بر راه جابر
این همه عمار و میثم است
بر راه جابر
این همه عمار و میثم است
باز این چه شورش است
که در خلق عالم است
باز این چه شورش است
که در خلق عالم است
سالار هر مبارزه
بی ادعا حسین
ای کشته ی وحوش
مقدس نما حسین
ای کشته ی وحوش
مقدس نما حسین
باز برخیز که قافله حاضر باشی
در جهان گذران حاضر باشی
وقت جبران نشستن شده برخیزو بیا
اربعین است ... جبار باشی
در مسیری که در آن یار طلب کرد تو رو
شرط اول قدمان است که ناصر باشی
چه کریم است...
کربلا توی همینجاس همین امروز است
کربلا توی همینجاس همین امروز است
عهد کن با ولی عصر محاصر باشی
در دل اگر که گندم ری کشته ای نیا
خود را به پای درهم اگر کشته ای نیا
نورش نصیب قلب منافق نمیشود
دلبسته ی مقام که عاشق نمیشود
جای نشستن است
مگر زیر نام تو
بی رگ چگونه دم بزنم
از قیام تو
این دست ها
که چوب علم، را گرفته اند
بی شک چنین
گلوی ستم را گرفته اند
در کشتی نجات خدا
ناخدا حسین
راز به هم تنیدن
دل های ما حسین
حب الحسین یجمعنا شد نشان ما
در خیمه حسین یکی شد زبان ما
محشر کبری
به پا کرد است
آن ذبح عظیم
بار بربندید
بار بربندید
بسم الله الرحمن الرحيم
سرانجام ما تویی
بی تو مسیر عشق
به آخر نمیرسد
بر سر در
سرای محبت نوشته اند
با سر کسی به محضر
دلبر نمیرسد
بر راه جابر
این همه عمار و میثم است
بر راه جابر
این همه عمار و میثم است
باز این چه شورش است
که در خلق عالم است
باز این چه شورش است
که در خلق عالم است
سالار هر مبارزه
بی ادعا حسین
ای کشته ی وحوش
مقدس نما حسین
ای کشته ی وحوش
مقدس نما حسین
باز برخیز که قافله حاضر باشی
در جهان گذران حاضر باشی
وقت جبران نشستن شده برخیزو بیا
اربعین است ... جبار باشی
در مسیری که در آن یار طلب کرد تو رو
شرط اول قدمان است که ناصر باشی
چه کریم است...
کربلا توی همینجاس همین امروز است
کربلا توی همینجاس همین امروز است
عهد کن با ولی عصر محاصر باشی
در دل اگر که گندم ری کشته ای نیا
خود را به پای درهم اگر کشته ای نیا
نورش نصیب قلب منافق نمیشود
دلبسته ی مقام که عاشق نمیشود
جای نشستن است
مگر زیر نام تو
بی رگ چگونه دم بزنم
از قیام تو
این دست ها
که چوب علم، را گرفته اند
بی شک چنین
گلوی ستم را گرفته اند
در کشتی نجات خدا
ناخدا حسین
راز به هم تنیدن
دل های ما حسین
حب الحسین یجمعنا شد نشان ما
در خیمه حسین یکی شد زبان ما
محشر کبری
به پا کرد است
آن ذبح عظیم
بار بربندید
بار بربندید
بسم الله الرحمن الرحيم