دانلود آهنگ مهراب
تومور
Download Music Mehrab
Toomor
تاریخ انتشار: 1397/4/10
تعداد بازدید: 129178
متن آهنگ مهراب - تومور
یه روز میایی که دیگه خیلی دیره
روی تخت اسم مهرابو نوشتن
بالای تخت وایمیستی و دستامو میگیری
در گوشم میگی کجا میری عشقم
دلت چجوری می اومد توی هر جمعی بودی
میگفتی فلانی به من نمیخوره
امروز جواب ازماشیو دیدم
خبر داری تو سر عشقت توموره
نشد نشد که بشه
خیلی وقتام خیلی چیزام خب نمیشه
بعضی وقت ها ادما میشکنه دلاشون
دقیقا شبیه سنگ توی شیشه
گفته بودم بهت ولی کو گوش شنوا
ریه هامو خالی کردن الوده شد هوا
خداحافظ اخرین امید زیر خاک
خداحافظ رو همه دردای من دوا
برگرد به خونه برگرد به دلم
مریضه حالم کم مونده برم
برگرد به رویام برگرد به خوابم
چشامو میبندم تا ابد میخوابم
خداحافظ خونه خداحافظ عشقم
خداحافظ موضوع شب نوشتم
خداحافظ مامان خداحافظ بابا
خداحافظ دوردونه ی خدا
چی میگیری واسش چی میگیره واست
بگذر ازم برو با خیال راحت
چی میپوشی واسش چی میپوشه واست
وعده ی ما بمونه روز قیامت
خنده هامو دوست داشت دیگه نمیخندم
گریه هامو دوست داشت گریه نمیکنم
بغض هامو دوست داشت بغض نمیکنم
نفرین به عشقت نفرین به خودم
امشب شب وداعه عشق من خداحافظ
نه دلش موندنی بود گفته بود فال حافظ
حلقمم دستت بمونه واسه یادگاری
درد با گریه تیغ و رو رگات بذاری
نترس خاطراتمونو با خودم اوردم
دیگه هیچی تورو مثل من عذاب نمیده
دیگه هیشکی مثل من واسه تو غیرتی نمیشه
این دل ِ پاره پاره چه روزهایی کشیده
دیگه نیستم که بهت خیانت بکنم
دیگه نیستم که واست لالایی بخونم
دیگه نیستم که واست غیرتی بشم و
دیگه نیستم بهت بگم دوردونه ی خودم
دیگه نیستم موهاتو شونه بکشم و
دیگه نیستم که سرت دعوا بکنم و
دلم انقدر صافه که اصلا کینه نمیگیره
چقدر ضربه خوردی مهراب مادرت بمیره
دیگه عصبی نمیشم غیرتی نمیشم
خاطرات خوبمونو دود نمیکنم
دیگه جایی یه وقت دعوا بشه سرت
رد نمیدم صورتشو کبود نمیکنم
دیگه هیچوقت یه جا عکساتو ببینم
از سر بغض گریه نمیکنم
دیگه حتی برسه خبری هم ازت
زیر لب نمیگم لعنت به خودم
دیگه سردرد میگیرم قرص نمیخورم
دیگه واست اون ادم سابق نمیشم
دیگه هر کسی از گند کاری هات بگه
سرمو میندازم پایین میمالم به ریشم
خداحافظی هات مال من سلامت مال اون
عشق دو اتیشتو اون مرامت مال اون
دل تنگی واسه من سردرد واسه من
چرا پرده های عفافتو وا کردی جلو اون
گریه هامو ندید بلند بلند خندید
یه عمر نگاش کردم چشامو دید ترسید
لقمه ی شغالی چشم اهوی من
خداحافظ باعث درد زانوی من
اون واسه ی تو میخوند شعرشو من نوشتم
خواستم حرف در نیارن رمان نوشتم
انقدر لاعلاج بود دردم مادرمم فهمید
دکتر بنده خدا تومورو دید ترسید
یه بودن یه نبودن یه خوندن یه نخوندن
میگن افتاب رفت وقتی مهتاب طلوع کرد
داداش بهت گفته بودم که هواشو داشته باش
ظرفیت از عقب تکمیل بود از جلو فرو کرد
یه جوری ازت ضربه خوردم که چند سال و چند ماهه هیچی نخوردم
تیغا رو خون کردم
خوب میدونم با پنبه سر میبری
با پنبه رگامو میبرم
روی تخت اسم مهرابو نوشتن
بالای تخت وایمیستی و دستامو میگیری
در گوشم میگی کجا میری عشقم
دلت چجوری می اومد توی هر جمعی بودی
میگفتی فلانی به من نمیخوره
امروز جواب ازماشیو دیدم
خبر داری تو سر عشقت توموره
نشد نشد که بشه
خیلی وقتام خیلی چیزام خب نمیشه
بعضی وقت ها ادما میشکنه دلاشون
دقیقا شبیه سنگ توی شیشه
گفته بودم بهت ولی کو گوش شنوا
ریه هامو خالی کردن الوده شد هوا
خداحافظ اخرین امید زیر خاک
خداحافظ رو همه دردای من دوا
برگرد به خونه برگرد به دلم
مریضه حالم کم مونده برم
برگرد به رویام برگرد به خوابم
چشامو میبندم تا ابد میخوابم
خداحافظ خونه خداحافظ عشقم
خداحافظ موضوع شب نوشتم
خداحافظ مامان خداحافظ بابا
خداحافظ دوردونه ی خدا
چی میگیری واسش چی میگیره واست
بگذر ازم برو با خیال راحت
چی میپوشی واسش چی میپوشه واست
وعده ی ما بمونه روز قیامت
خنده هامو دوست داشت دیگه نمیخندم
گریه هامو دوست داشت گریه نمیکنم
بغض هامو دوست داشت بغض نمیکنم
نفرین به عشقت نفرین به خودم
امشب شب وداعه عشق من خداحافظ
نه دلش موندنی بود گفته بود فال حافظ
حلقمم دستت بمونه واسه یادگاری
درد با گریه تیغ و رو رگات بذاری
نترس خاطراتمونو با خودم اوردم
دیگه هیچی تورو مثل من عذاب نمیده
دیگه هیشکی مثل من واسه تو غیرتی نمیشه
این دل ِ پاره پاره چه روزهایی کشیده
دیگه نیستم که بهت خیانت بکنم
دیگه نیستم که واست لالایی بخونم
دیگه نیستم که واست غیرتی بشم و
دیگه نیستم بهت بگم دوردونه ی خودم
دیگه نیستم موهاتو شونه بکشم و
دیگه نیستم که سرت دعوا بکنم و
دلم انقدر صافه که اصلا کینه نمیگیره
چقدر ضربه خوردی مهراب مادرت بمیره
دیگه عصبی نمیشم غیرتی نمیشم
خاطرات خوبمونو دود نمیکنم
دیگه جایی یه وقت دعوا بشه سرت
رد نمیدم صورتشو کبود نمیکنم
دیگه هیچوقت یه جا عکساتو ببینم
از سر بغض گریه نمیکنم
دیگه حتی برسه خبری هم ازت
زیر لب نمیگم لعنت به خودم
دیگه سردرد میگیرم قرص نمیخورم
دیگه واست اون ادم سابق نمیشم
دیگه هر کسی از گند کاری هات بگه
سرمو میندازم پایین میمالم به ریشم
خداحافظی هات مال من سلامت مال اون
عشق دو اتیشتو اون مرامت مال اون
دل تنگی واسه من سردرد واسه من
چرا پرده های عفافتو وا کردی جلو اون
گریه هامو ندید بلند بلند خندید
یه عمر نگاش کردم چشامو دید ترسید
لقمه ی شغالی چشم اهوی من
خداحافظ باعث درد زانوی من
اون واسه ی تو میخوند شعرشو من نوشتم
خواستم حرف در نیارن رمان نوشتم
انقدر لاعلاج بود دردم مادرمم فهمید
دکتر بنده خدا تومورو دید ترسید
یه بودن یه نبودن یه خوندن یه نخوندن
میگن افتاب رفت وقتی مهتاب طلوع کرد
داداش بهت گفته بودم که هواشو داشته باش
ظرفیت از عقب تکمیل بود از جلو فرو کرد
یه جوری ازت ضربه خوردم که چند سال و چند ماهه هیچی نخوردم
تیغا رو خون کردم
خوب میدونم با پنبه سر میبری
با پنبه رگامو میبرم