دانلود آهنگ یاس
آمین
Download Music Yas
Amen
تاریخ انتشار: 1398/3/1
تعداد بازدید: 427933
متن آهنگ یاس - آمین
ترانه هامو گوش بده وقتی كه بارون میزنه
وقتی كه اشك آدما ،معنی فریاد منه
ترانه هامو گوش بده وقتی دلت پر از غمه
وقتی تو سفرت شب و روز یه چیزی مثل نون كمه
با من بخون از مادری كه توی درد هاش سوخته بود
از اون جوونی كه واسه نون شبش كلیه شو فروخته بود
از پدری بخون كه صد هیچ باخته بود ،به سرنوشت
از بچه ای كه گشنه بود ولی مشق بابا نون داد مینوشت
زندگی نفس كش میخواد
هر مشكلی طرفت میاد
تو رو میكشونه به سمت خودش
پاره نمیشی فقط كش میای
سر شدی یه جسم بیخودی
که دیگه الكی حرص نمیخوری
مثل شلاقی كه تا ده تا بخوری
دیگه بقیش رو حس نمیكنی
هر كی پرسید سلام چطوری
جواب یك كلام دكوری
شكر یعنی داغونی
ممكنه از زندگی هر آن ببری
داری فرار میكنی
از اونا كه تورو زیر میز دور زدن
با یه لبخند تلخ گفتی که
اینم از این این نیز بگذرد
پدرت قطعا مرده
واسه زخمات مرهم درده
واسه اینكه جلوت سر بلند بشه
جلو ارباب سر خم كرده
مادرت كه ماورای با مرام
كه تنها رفیق ماجراست
و استرس آیندته
تا یه روزی دور از جون از پا درآد
مشكل تو پوله كه چشمات
به جای اشك با خون ترن
هرچند پولدار هایی رو میشناسم
كه از من و تو داغون ترن
همه درگیریم
همه از حقیقت ها در میریم
از قصه هامون فقط جوك ساختیم
مست كردیم خندیدیم
خوب دنیا خوبه هم خشن
درد هر كی قدر جنبشه
فقط امیدوارم كه تك به تك
اینا رو هم جمع نشه
چون كه وقتی نقطه ای رسید
كه سرسخت و عقده ای بشی
خشم توی شریانته
اون زمان وقت فریادته
انقدر فریاد میزنم ،تا گوش دنیا كر بشه
انقدر میگم كه شاید چشم خدا هم تر بشه
انقدر میگم كه صدام ،برسه به كل زمین
دعا كنیم بارون بیاد دعا كنیم ،آمین
صابخونه یه برگه از كیف دراورد
گفت ما رو خسته كردین بزنین به چاك
نذارین برگردم من با حكم جلب قطعی
گفتیم حاجی مكه رفتی
مرگ هر كی كه دوست داری
شب عیدی نذار حیرون و در به در شیم
ولی گفت دست من نیست
مادر زار میزد اثاث خونه رو بار میزد
صابخونه ای كه با حكم تخلیه
هی خودشو باد میزد
پدر خسته بود از این شانس
سرشكسته و پریشان
هر از گاهی بهم چشمك میزد
كه بهم بگه نترس من اینجام
درس و مشقی نه جمع و تفریق
نه ضرب و تقسیم نه زنگ تفریح
بن بست یه مغز تعطیل تو فكر ترك تحصیل
آدم همین وقت هاست كه میتونه همه رو بشناسه
بشمار سه رفت اون كه همش میگفتی
جاش روی تخم چشماته
رفاقت ها بوی خیانت میدن
نه نگو توی قیافت دیدم
یكی راست حسینی بهم بگه
كه معنی رفیق رو كیا فهمیدن
ای كاش كه بتونم دلیل
نامردی ها رو بدونم همین
تا دو نفر رو با هم آشنا كردیم
تیم شدن كه بد منو بكوبن زمین
قلبتو عشقتو حستو وقتتو هزینه كن
كه آخرم بره با یكی دیگه تنهایی بشه نصیبمون
زندگیت یه جزیره بود قدم زدم در مسیر تو
كه با لبخند بهم بگی همه اینا وظیفه بود یزیدتو
انقدر فریاد میزنم ،تا گوش دنیا كر بشه
انقدر میگم كه شاید چشم خدا هم تر بشه
انقدر میگم كه صدام ،برسه به كل زمین
دعا كنیم بارون بیاد دعا كنیم ،آمین
وقتی كه اشك آدما ،معنی فریاد منه
ترانه هامو گوش بده وقتی دلت پر از غمه
وقتی تو سفرت شب و روز یه چیزی مثل نون كمه
با من بخون از مادری كه توی درد هاش سوخته بود
از اون جوونی كه واسه نون شبش كلیه شو فروخته بود
از پدری بخون كه صد هیچ باخته بود ،به سرنوشت
از بچه ای كه گشنه بود ولی مشق بابا نون داد مینوشت
زندگی نفس كش میخواد
هر مشكلی طرفت میاد
تو رو میكشونه به سمت خودش
پاره نمیشی فقط كش میای
سر شدی یه جسم بیخودی
که دیگه الكی حرص نمیخوری
مثل شلاقی كه تا ده تا بخوری
دیگه بقیش رو حس نمیكنی
هر كی پرسید سلام چطوری
جواب یك كلام دكوری
شكر یعنی داغونی
ممكنه از زندگی هر آن ببری
داری فرار میكنی
از اونا كه تورو زیر میز دور زدن
با یه لبخند تلخ گفتی که
اینم از این این نیز بگذرد
پدرت قطعا مرده
واسه زخمات مرهم درده
واسه اینكه جلوت سر بلند بشه
جلو ارباب سر خم كرده
مادرت كه ماورای با مرام
كه تنها رفیق ماجراست
و استرس آیندته
تا یه روزی دور از جون از پا درآد
مشكل تو پوله كه چشمات
به جای اشك با خون ترن
هرچند پولدار هایی رو میشناسم
كه از من و تو داغون ترن
همه درگیریم
همه از حقیقت ها در میریم
از قصه هامون فقط جوك ساختیم
مست كردیم خندیدیم
خوب دنیا خوبه هم خشن
درد هر كی قدر جنبشه
فقط امیدوارم كه تك به تك
اینا رو هم جمع نشه
چون كه وقتی نقطه ای رسید
كه سرسخت و عقده ای بشی
خشم توی شریانته
اون زمان وقت فریادته
انقدر فریاد میزنم ،تا گوش دنیا كر بشه
انقدر میگم كه شاید چشم خدا هم تر بشه
انقدر میگم كه صدام ،برسه به كل زمین
دعا كنیم بارون بیاد دعا كنیم ،آمین
صابخونه یه برگه از كیف دراورد
گفت ما رو خسته كردین بزنین به چاك
نذارین برگردم من با حكم جلب قطعی
گفتیم حاجی مكه رفتی
مرگ هر كی كه دوست داری
شب عیدی نذار حیرون و در به در شیم
ولی گفت دست من نیست
مادر زار میزد اثاث خونه رو بار میزد
صابخونه ای كه با حكم تخلیه
هی خودشو باد میزد
پدر خسته بود از این شانس
سرشكسته و پریشان
هر از گاهی بهم چشمك میزد
كه بهم بگه نترس من اینجام
درس و مشقی نه جمع و تفریق
نه ضرب و تقسیم نه زنگ تفریح
بن بست یه مغز تعطیل تو فكر ترك تحصیل
آدم همین وقت هاست كه میتونه همه رو بشناسه
بشمار سه رفت اون كه همش میگفتی
جاش روی تخم چشماته
رفاقت ها بوی خیانت میدن
نه نگو توی قیافت دیدم
یكی راست حسینی بهم بگه
كه معنی رفیق رو كیا فهمیدن
ای كاش كه بتونم دلیل
نامردی ها رو بدونم همین
تا دو نفر رو با هم آشنا كردیم
تیم شدن كه بد منو بكوبن زمین
قلبتو عشقتو حستو وقتتو هزینه كن
كه آخرم بره با یكی دیگه تنهایی بشه نصیبمون
زندگیت یه جزیره بود قدم زدم در مسیر تو
كه با لبخند بهم بگی همه اینا وظیفه بود یزیدتو
انقدر فریاد میزنم ،تا گوش دنیا كر بشه
انقدر میگم كه شاید چشم خدا هم تر بشه
انقدر میگم كه صدام ،برسه به كل زمین
دعا كنیم بارون بیاد دعا كنیم ،آمین