دانلود آهنگ رضا یزدانی به نام طهران تهران
دانلود آهنگ رضا یزدانی به نام طهران تهران
ترانه سرا: اندیشه فولادوند
آهنگساز: کارن همایونفر
تنظیم کننده: استودیو پاپ
تاریخ انتشار: 1397/9/18
تعداد بازدید: 36757
متن آهنگ رضا یزدانی - طهران تهران
حوصله ندارم اما
همه ی قصه رو میگم
همه ی قصه رو حتی
اونجایی که دوست ندارم
بزار صحبت کنیم اینبار
جای این که بنویسیم
راجع به دو جین سوالو
یه سری عقده ی بدخیم
میدونم که دیگه مردم
مرگ من موقتی من نیست
این جواز دفن و کفن
یه صدای لعنتی نیست
توی این بحبوحه ی شک
وسط این همه بحران
خودمو گوشه ی آسفالت
جا گذاشتم تو اتوبان
ژست بی خوابی منگی
واسه من نگیر دوباره
کسی که جلوت نشسته
عصبی و لت پاره
من دیگه اصلا نمیخوام
تیغو رو رگم بسرم
پایتخت دودو گوگرد،قهرمان قصه ی مرگ
اگه عاشقت نبودم
پا نمیداد این ترانه
بی خیال بد بیاری
زنده باد این عاشقانه
اگه عاشقت نبودم
پا نمیداد این ترانه
بی خیال بد بیاری
زنده باد این عاشقانه
خط موشک و تو دستت
نسل من خط کشی میکرد
واسه انفجار قلبت
شعر من خودکشی میکرد
جعبه جعبه استخونو
غم پرچمای بی باد
کودکی نسل ما رو
به قرنطینه فرستاد
من با زندگی شعرم
یا با تو شوخی نداشتم
واسه تو شوخی بودیم ما
خیلی تلخه سرنوشتم
حالا هی غلط بگیر از
دیکته های نانوشته ام
یا که اوراق بهادار
بده جای سرنوشتم
اگه عاشقت نبودم
پا نمیداد این ترانه
بی خیال بد بیاری
زنده باد این عاشقانه
اگه عاشقت نبودم
پا نمیداد این ترانه
بی خیال بد بیاری
زنده باد این عاشقانه
بین این صد تا اتوبان
یه مسیر منحنی نیست
که کسی پشت سرم هی
نده فرمان واسه ی ایست
وقتی آژیر رو کشیدن
توی گوش لت و پارم
خودم عین بمب دستی
شعرمم شد انفجارم
یه نفر رو در و دیوار
خون خاطره میپاشه
یه نفر که میگه این بار
بزار انگشتو رو ماشه
خیلی ساده نرسیدیم
سر صحنه واسه اجرا
انگاری که محض خنده
گرگه زد به گله ی ما
منزوی شو توی قلبت
یاد کارون شب دجله
سر کوچه های بن بست
یاد حجله پشت حجره
بچه های خاک و بارون
یادته ریختن تو میدون
مادراشون پشت شیشه
پدراشون ته دالون
پس چرا با تو غریبست
نسل بی خاطره ی من
یادمون نیست که چجوری
واسه همدیگه میمردن
پاش بیفته باز دوباره
روی مغربت میبارم
باز توی منطقه ی مین
دست و پامو جا می ذارم
اگه عاشقت نبودم
پا نمیداد این ترانه
بی خیال بد بیاری
زنده باد این عاشقانه
اگه عاشقت نبودم
پا نمیداد این ترانه
بی خیال بد بیاری
زنده باد این عاشقانه
اسم پایتختو با خون
مینویسم واسه یادداشت
تنها چیزی که تو دنیا
روی پاهام نگهم داشت
سر و ته کنم تو جاده
مقصدم تهش همین جاست
وسط برجای تهرون
ازدحام شعر و رویاست
میگذره این روزا از ما
ما هم از گلایه هامون
عادی میشن این حوادث
اگه سختن اگه آسون
توی پاییزمجاور،وسطای ماه آذر
شد قرارمون که با هم
بزنیم به سیم آخر
همه ی قصه رو میگم
همه ی قصه رو حتی
اونجایی که دوست ندارم
بزار صحبت کنیم اینبار
جای این که بنویسیم
راجع به دو جین سوالو
یه سری عقده ی بدخیم
میدونم که دیگه مردم
مرگ من موقتی من نیست
این جواز دفن و کفن
یه صدای لعنتی نیست
توی این بحبوحه ی شک
وسط این همه بحران
خودمو گوشه ی آسفالت
جا گذاشتم تو اتوبان
ژست بی خوابی منگی
واسه من نگیر دوباره
کسی که جلوت نشسته
عصبی و لت پاره
من دیگه اصلا نمیخوام
تیغو رو رگم بسرم
پایتخت دودو گوگرد،قهرمان قصه ی مرگ
اگه عاشقت نبودم
پا نمیداد این ترانه
بی خیال بد بیاری
زنده باد این عاشقانه
اگه عاشقت نبودم
پا نمیداد این ترانه
بی خیال بد بیاری
زنده باد این عاشقانه
خط موشک و تو دستت
نسل من خط کشی میکرد
واسه انفجار قلبت
شعر من خودکشی میکرد
جعبه جعبه استخونو
غم پرچمای بی باد
کودکی نسل ما رو
به قرنطینه فرستاد
من با زندگی شعرم
یا با تو شوخی نداشتم
واسه تو شوخی بودیم ما
خیلی تلخه سرنوشتم
حالا هی غلط بگیر از
دیکته های نانوشته ام
یا که اوراق بهادار
بده جای سرنوشتم
اگه عاشقت نبودم
پا نمیداد این ترانه
بی خیال بد بیاری
زنده باد این عاشقانه
اگه عاشقت نبودم
پا نمیداد این ترانه
بی خیال بد بیاری
زنده باد این عاشقانه
بین این صد تا اتوبان
یه مسیر منحنی نیست
که کسی پشت سرم هی
نده فرمان واسه ی ایست
وقتی آژیر رو کشیدن
توی گوش لت و پارم
خودم عین بمب دستی
شعرمم شد انفجارم
یه نفر رو در و دیوار
خون خاطره میپاشه
یه نفر که میگه این بار
بزار انگشتو رو ماشه
خیلی ساده نرسیدیم
سر صحنه واسه اجرا
انگاری که محض خنده
گرگه زد به گله ی ما
منزوی شو توی قلبت
یاد کارون شب دجله
سر کوچه های بن بست
یاد حجله پشت حجره
بچه های خاک و بارون
یادته ریختن تو میدون
مادراشون پشت شیشه
پدراشون ته دالون
پس چرا با تو غریبست
نسل بی خاطره ی من
یادمون نیست که چجوری
واسه همدیگه میمردن
پاش بیفته باز دوباره
روی مغربت میبارم
باز توی منطقه ی مین
دست و پامو جا می ذارم
اگه عاشقت نبودم
پا نمیداد این ترانه
بی خیال بد بیاری
زنده باد این عاشقانه
اگه عاشقت نبودم
پا نمیداد این ترانه
بی خیال بد بیاری
زنده باد این عاشقانه
اسم پایتختو با خون
مینویسم واسه یادداشت
تنها چیزی که تو دنیا
روی پاهام نگهم داشت
سر و ته کنم تو جاده
مقصدم تهش همین جاست
وسط برجای تهرون
ازدحام شعر و رویاست
میگذره این روزا از ما
ما هم از گلایه هامون
عادی میشن این حوادث
اگه سختن اگه آسون
توی پاییزمجاور،وسطای ماه آذر
شد قرارمون که با هم
بزنیم به سیم آخر