دانلود آهنگ مارتیک بنام ای عشق
دانلود آهنگ مارتیک بنام ای عشق
تاریخ انتشار: 1398/1/17
تعداد بازدید: 12963
متن آهنگ مارتیک - ای عشق
افتاده اگر به خاک دیدی از شاخه جدا شقایقی را
یا در دل موج سهمناکی طوفان بشکسته قایقی را
ای عشق مرا نکرده باور آن لحظه مرا به خاطر آور
ای عشق مرا نکرده باور آن لحظه مرا به خاطر آور
در صبح بهار جای شبنم بر گونه ی گل تگرگ دیدی
یا صید به خون کشیده ای را افتاده به دام مرگ دیدی
ای عشق مرا نکرده باور آن لحظه مرا به خاطر آور
ای عشق مرا نکرده باور آن لحظه مرا به خاطر آور
چون من به نگاه دلفریبی گر عاشق و بی قرار گشتی
در دشت جنون بی کرانه سرگشته تر از غبار گشتی
یا پیر شدی چو من دریغا از آینه شرمسار گشتی
یا پیر شدی چو من دریغا از آینه شرمسار گشتی
گفتی که همیشه یاد من باش من یاد تو بوده ام همیشه
من هر غزل و ترانه ام را بهر تو سروده ام همیشه
هر صبح پس از نیایش ابر من از ته دل دعات کردم
در فصل بلور آسمونها فریاد زنان صدات کردم
ای عشق مرا نکرده باور ،آن لحظه مرا به خاطر آور
ای عشق مرا نکرده باور آن لحظه مرا به خاطر آور
ای عشق مرا نکرده باور آن لحظه مرا به خاطر آور
ای عشق مرا نکرده باور آن لحظه مرا به خاطر آور
چون من به نگاه دلفریبی گر عاشق و بی قرار گشتی
در دشت جنون بی کرانه سرگشته تر از غبار گشتی
یا پیر شدی چو من دریغا از آینه شرمسار گشتی
یا پیر شدی چو من دریغا از آینه شرمسار گشتی
گفتی که همیشه یاد من باش من یاد تو بوده ام همیشه
من هر غزل و ترانه ام را بهر تو سروده ام همیشه
هر صبح پس از نیایش ابر من از ته دل دعات کردم
در فصل بلور آسمونها فریاد زنان صدات کردم
ای عشق مرا نکرده باور آن لحظه مرا به خاطر آور
ای عشق مرا نکرده باور آن لحظه مرا به خاطر آور
ای عشق مرا نکرده باور آن لحظه مرا به خاطر آور
ای عشق مرا نکرده باور، آن لحظه مرا به خاطر آور
یا در دل موج سهمناکی طوفان بشکسته قایقی را
ای عشق مرا نکرده باور آن لحظه مرا به خاطر آور
ای عشق مرا نکرده باور آن لحظه مرا به خاطر آور
در صبح بهار جای شبنم بر گونه ی گل تگرگ دیدی
یا صید به خون کشیده ای را افتاده به دام مرگ دیدی
ای عشق مرا نکرده باور آن لحظه مرا به خاطر آور
ای عشق مرا نکرده باور آن لحظه مرا به خاطر آور
چون من به نگاه دلفریبی گر عاشق و بی قرار گشتی
در دشت جنون بی کرانه سرگشته تر از غبار گشتی
یا پیر شدی چو من دریغا از آینه شرمسار گشتی
یا پیر شدی چو من دریغا از آینه شرمسار گشتی
گفتی که همیشه یاد من باش من یاد تو بوده ام همیشه
من هر غزل و ترانه ام را بهر تو سروده ام همیشه
هر صبح پس از نیایش ابر من از ته دل دعات کردم
در فصل بلور آسمونها فریاد زنان صدات کردم
ای عشق مرا نکرده باور ،آن لحظه مرا به خاطر آور
ای عشق مرا نکرده باور آن لحظه مرا به خاطر آور
ای عشق مرا نکرده باور آن لحظه مرا به خاطر آور
ای عشق مرا نکرده باور آن لحظه مرا به خاطر آور
چون من به نگاه دلفریبی گر عاشق و بی قرار گشتی
در دشت جنون بی کرانه سرگشته تر از غبار گشتی
یا پیر شدی چو من دریغا از آینه شرمسار گشتی
یا پیر شدی چو من دریغا از آینه شرمسار گشتی
گفتی که همیشه یاد من باش من یاد تو بوده ام همیشه
من هر غزل و ترانه ام را بهر تو سروده ام همیشه
هر صبح پس از نیایش ابر من از ته دل دعات کردم
در فصل بلور آسمونها فریاد زنان صدات کردم
ای عشق مرا نکرده باور آن لحظه مرا به خاطر آور
ای عشق مرا نکرده باور آن لحظه مرا به خاطر آور
ای عشق مرا نکرده باور آن لحظه مرا به خاطر آور
ای عشق مرا نکرده باور، آن لحظه مرا به خاطر آور