دانلود آهنگ معین زد
بغض سرد
Download Music Moein Z
Boghze Sard
تاریخ انتشار: 1398/12/11
تعداد بازدید: 70536
متن آهنگ معین زد - بغض سرد
نظر با دیده تحقیر کم کن زیر دستان را
که گه شاهی گدا و گه گدایی شاه می گردد
می دونی رنگین کمون پاداش کساییه که
زیر بارون خیس میشن ولی باهاش تا آخر قدم می زنن
اما تو زیر نم نمای اولش کم آوردی باشه برو
برو برو ای دوست برو ای دختر پالان محبت بر دوش
دیده بر دیده من مفکن و نازم مفروش
من دگر سیرم سیر
به خدا سیرم از آن عشق دو پهلوی تو پست
تف بر آن دامن پستی که تو را پروردست
کم بگو جای تو کو مال تو کو بنده زر
کهنه رقاصه وحشی صفت زنگی خر
گر طلا نیست مرا تخم طلا مردم من
زاده رنجم و پرورده دامان شرف
دل من چون دل تو صحنه دلقک ها نیست
دل من مأمن صد شور و بسی فریادست
جرسش قافله زنده دلان
تپش طبل ستم کوفتگان
تِک تِک ساعت پایان شب دیدارست
دل به من دادی تو صحبت از دل نکن
این لانه شهوت دل نیست
دل سپردن اگر این است
که این مشکل نیست
هان بگیر این دلت ببرش دور ببر
ببرش تحفه ز بهر پدرت گرگ پدر، گرگ پدر گرگ پدر
منو شبای بغض سرد میرسه صبح بعد
خیلی بهت گفتم که نوکرتم
فکر کردی واقعا اربابی خوب ببخش
بغض و اشک توءون رفتنته من میدم
به درک دل شکست در عوض بزرگ شد و
به غیر بالاسری به هیچ دلی دل نبست و
وای بر تلخی فرجام رعیت پسری
که بخواهد دلی از دختر یک خان ببرد
وای بر تلخی فرجام رعیت پسری
که بخواهد دلی از دختر یک خان ببرد
ساعتت خراب شد بعد رفتن
تو انگار وصل تو بود تیک تیک عقربه
توی جعبه پلاس تسبیت که گردنم
بود و کادوهاتم که خاک خوردن هی
دوتا انگشت بارکش که کارش حمل سیگاره
و رگهایی پر از خونی
که غلظت کرده بیمارش
که غلظت کرده بیمارش
که غلظت کرده بیمارش
خستم از رابطه های عوضی هِعِی تو به
من دست نزنی ههی کی از فردا خبر داره
تو برو تف به تو و رابطه های غزلی شکلت
کی از فردا خبر داره
چرخ می خوره فلک یادت باشه
بخت یار و سخت کار و همواره
پستی بلندی داره به امید حق آره
میرسم به عرش که سرو بلند قدم اگه
هنوز داره رشد میکنه ریشه تو خاک داره
گل و خار غم و مانع دل و یار و شب و ماه
و افسانه رویای خیال
محاله خیال باشه رویای من
خرداد امسال تولدت
من تو پستای امدادم تصورش سخت نی
یکی دیگه تورو بغل کنه
اگه فک میکنی با کسیم توهمه
دیگه رمقی نمونده واسه تجسم عشق
خستم از رابطه های عوضی
هعی تو به من دست نزنی ههی تو برو
ت*ف به تو و رابطه های غزلی شکلت
من پر از سکته فریادای
سکرت، حرفایی که گفتنشون زشته
نگفتنشون حیف که احساساتت فیکه
تو اجتماع مردم هی این عشق ما
که دست خوردما مال هم نیستیم این اشتباه بس کن
عشق به مرور زمان دستخوشه هوس آدمای
پست شده این رشته سیم قطع کنش
شاید شاید یه چیزایی عوض شد عشق
که گه شاهی گدا و گه گدایی شاه می گردد
می دونی رنگین کمون پاداش کساییه که
زیر بارون خیس میشن ولی باهاش تا آخر قدم می زنن
اما تو زیر نم نمای اولش کم آوردی باشه برو
برو برو ای دوست برو ای دختر پالان محبت بر دوش
دیده بر دیده من مفکن و نازم مفروش
من دگر سیرم سیر
به خدا سیرم از آن عشق دو پهلوی تو پست
تف بر آن دامن پستی که تو را پروردست
کم بگو جای تو کو مال تو کو بنده زر
کهنه رقاصه وحشی صفت زنگی خر
گر طلا نیست مرا تخم طلا مردم من
زاده رنجم و پرورده دامان شرف
دل من چون دل تو صحنه دلقک ها نیست
دل من مأمن صد شور و بسی فریادست
جرسش قافله زنده دلان
تپش طبل ستم کوفتگان
تِک تِک ساعت پایان شب دیدارست
دل به من دادی تو صحبت از دل نکن
این لانه شهوت دل نیست
دل سپردن اگر این است
که این مشکل نیست
هان بگیر این دلت ببرش دور ببر
ببرش تحفه ز بهر پدرت گرگ پدر، گرگ پدر گرگ پدر
منو شبای بغض سرد میرسه صبح بعد
خیلی بهت گفتم که نوکرتم
فکر کردی واقعا اربابی خوب ببخش
بغض و اشک توءون رفتنته من میدم
به درک دل شکست در عوض بزرگ شد و
به غیر بالاسری به هیچ دلی دل نبست و
وای بر تلخی فرجام رعیت پسری
که بخواهد دلی از دختر یک خان ببرد
وای بر تلخی فرجام رعیت پسری
که بخواهد دلی از دختر یک خان ببرد
ساعتت خراب شد بعد رفتن
تو انگار وصل تو بود تیک تیک عقربه
توی جعبه پلاس تسبیت که گردنم
بود و کادوهاتم که خاک خوردن هی
دوتا انگشت بارکش که کارش حمل سیگاره
و رگهایی پر از خونی
که غلظت کرده بیمارش
که غلظت کرده بیمارش
که غلظت کرده بیمارش
خستم از رابطه های عوضی هِعِی تو به
من دست نزنی ههی کی از فردا خبر داره
تو برو تف به تو و رابطه های غزلی شکلت
کی از فردا خبر داره
چرخ می خوره فلک یادت باشه
بخت یار و سخت کار و همواره
پستی بلندی داره به امید حق آره
میرسم به عرش که سرو بلند قدم اگه
هنوز داره رشد میکنه ریشه تو خاک داره
گل و خار غم و مانع دل و یار و شب و ماه
و افسانه رویای خیال
محاله خیال باشه رویای من
خرداد امسال تولدت
من تو پستای امدادم تصورش سخت نی
یکی دیگه تورو بغل کنه
اگه فک میکنی با کسیم توهمه
دیگه رمقی نمونده واسه تجسم عشق
خستم از رابطه های عوضی
هعی تو به من دست نزنی ههی تو برو
ت*ف به تو و رابطه های غزلی شکلت
من پر از سکته فریادای
سکرت، حرفایی که گفتنشون زشته
نگفتنشون حیف که احساساتت فیکه
تو اجتماع مردم هی این عشق ما
که دست خوردما مال هم نیستیم این اشتباه بس کن
عشق به مرور زمان دستخوشه هوس آدمای
پست شده این رشته سیم قطع کنش
شاید شاید یه چیزایی عوض شد عشق