دانلود آهنگ ناصر عبدالهی
دمو
Download Music Naser Abdollahi
Demo
تاریخ انتشار: 1397/12/16
تعداد بازدید: 11265
متن آهنگ ناصر عبدالهی - دمو
رخصت بده که بشکنم غرورمو به پای تو
فرصت بده که جون بدم به حرمت صدای تو
مهلت بده ،تو شهر تو دوباره در به در بشم
از شعله نگاه تو یه تل خاکستر بشم
یه تل خاکستر بشم
می خوام تنها بمونم تا همیشه
مثل ابری شدم که وا نمیشه
اگه بارون بشم آروم میگیرم
تو قلبم این همه غم جا نمیشه
مممممممم
می خوام تنها بمونم یه جزیره
توی دریای گریه اشک و هق هق
تک و تنها بمونم توی اشکهام
مثل تنها نشستن یه عاشق
مممممممم
رنگ چشماتو نشد که بشناسم
آخه چشمات رنگ دنیایی نداشت
حتی رنگین کمونم پیش نگات
اون همه رنگ تماشایی نداشت
اون همه رنگ تماشایی نداشت
لالالالا لالالالا
لالالالا لالالالا
لبت شاد و، دلت خرم
اونام روشنت روشن
کسی می خوابد و خوابش نمی گیرد
لبت شاد و، دلت خرم
اونام روشنت روشن
کسی می خوابد و خوابش نمی گیرد
اومدی تا غربت من، تا لحظه های ما شدن
توی هوای عاشقی با تو از اینجا پر زدن
خسته ی انتظار تو بی تو ولی کنار تو
یه روزی از راه میرسی
بازم میاد بهار تو، بازم میاد بهار تو
تو برام پنجره هستی میون این همه دیوار
مثل یک دست نجاتی، زیر سنگینی آوار
آخرین برگ گلی تو واسه تنهایی گلدون
اولین لحظه ی سالی توی بیداد زمستون
وقتی سایم یه غریبست حتی دنبالم نمیاد
وقتی بغض تنهاییمو حتی گریه هم نمیخواد
فرصت بده که جون بدم به حرمت صدای تو
مهلت بده ،تو شهر تو دوباره در به در بشم
از شعله نگاه تو یه تل خاکستر بشم
یه تل خاکستر بشم
می خوام تنها بمونم تا همیشه
مثل ابری شدم که وا نمیشه
اگه بارون بشم آروم میگیرم
تو قلبم این همه غم جا نمیشه
مممممممم
می خوام تنها بمونم یه جزیره
توی دریای گریه اشک و هق هق
تک و تنها بمونم توی اشکهام
مثل تنها نشستن یه عاشق
مممممممم
رنگ چشماتو نشد که بشناسم
آخه چشمات رنگ دنیایی نداشت
حتی رنگین کمونم پیش نگات
اون همه رنگ تماشایی نداشت
اون همه رنگ تماشایی نداشت
لالالالا لالالالا
لالالالا لالالالا
لبت شاد و، دلت خرم
اونام روشنت روشن
کسی می خوابد و خوابش نمی گیرد
لبت شاد و، دلت خرم
اونام روشنت روشن
کسی می خوابد و خوابش نمی گیرد
اومدی تا غربت من، تا لحظه های ما شدن
توی هوای عاشقی با تو از اینجا پر زدن
خسته ی انتظار تو بی تو ولی کنار تو
یه روزی از راه میرسی
بازم میاد بهار تو، بازم میاد بهار تو
تو برام پنجره هستی میون این همه دیوار
مثل یک دست نجاتی، زیر سنگینی آوار
آخرین برگ گلی تو واسه تنهایی گلدون
اولین لحظه ی سالی توی بیداد زمستون
وقتی سایم یه غریبست حتی دنبالم نمیاد
وقتی بغض تنهاییمو حتی گریه هم نمیخواد