دانلود آهنگ کاوه یغمایی به نام کوچه
دانلود آهنگ کاوه یغمایی به نام کوچه
ترانه سرا: حسین غیاثی
آهنگساز: کاوه یغمایی
تنظیم کننده: کاوه یغمایی
تاریخ انتشار: 1397/12/18
تعداد بازدید: 8374
متن آهنگ کاوه یغمایی - کوچه
یه کوچه عاشق دیوونه های دوره گردش بود
هزارتا جای پا، روی تنه زخمی و سردش بود
چشماش از گریه ها و خنده های عابرا پر بود
دل غمگینش از نامردی های شهر دلخور بود
همه دور و همه سرد و همه تسلیم و بی آزار
نفس گیر شب آه و شب بغض و شب رفتن
دلیل حالشو باید بپرسه از کدوم شب گرد
که بفهمه تو کدوم حادثه آرامشو گم کرد
خیال میکرد آهش رو دل برجا اثر داره
میخواد بالا بره از تیربرقا ماهو برداره
ولی افسوس نمیتونه پریشون حاله و خسته
یه کوچه که نمیدونسته تمام عمر بن بسته
شناسنامش با رنگه آبی روشن رو دیواره
هنوزم از قرار آدما خیلی خوب خبر داره
دلش میخواست تمام آدامای رفته برگردن
نمیخواست اما حتی اسمشم مردم عوض کردن
چشاش سرخ از بی خوابی از آواره بی تابی
یه عکسه زخمیه رو دیوارش
از یه پروانه ی بی بال
هوای گم شدن تو شعله ی رگبار دلتنگی
شوق مستون خندین با یه بازنده ی خوشحال
خیال میکرد آهش رو دله برجا اثر داره
میخواد بالا بره از تیر برقا ماهو برداره
ولی افسوس نمیتونه پریشون حاله و خسته
یه کوچه که نمیدونسته تمام عمر بن بسته
ستون پشته ستون سایه نشسته توو سکوت شهر
توی قاب یه دریچه، شکسته نور و میبینه
ستاره تا ستاره شعله ی دنباله دار غم
داره دنیاشو میسوزونه و میگن زندگی اینه
تو این لحظه، تو این ساعت
تو این سردی، تو این وحشت
تنه خاکیشو گم کرده توی فصلای بی رنگی
که پشت کوه خالی میشه با این مردم سنگی
داره ابرا رئ آتیش میزنه با آه دلتنگی
خیال میکرد آهش رو دله برجا اثر داره
میخواد بالا بره از تیر برقا ماهو برداره
ولی افسوس نمیتونه پریشون حاله و خسته
یه کوچه نمیدونسته تمام عمر بن بسته
شب و رویایه رفتن و رسیدن و قرار
شب و صدای ناقوس دعوت حسرت فرار
شبای کوچه نفس بریده که زنجیره پاهاش
شب و کوچه ای که چیزی ندیده چشاش جز دیوار
هزارتا جای پا، روی تنه زخمی و سردش بود
چشماش از گریه ها و خنده های عابرا پر بود
دل غمگینش از نامردی های شهر دلخور بود
همه دور و همه سرد و همه تسلیم و بی آزار
نفس گیر شب آه و شب بغض و شب رفتن
دلیل حالشو باید بپرسه از کدوم شب گرد
که بفهمه تو کدوم حادثه آرامشو گم کرد
خیال میکرد آهش رو دل برجا اثر داره
میخواد بالا بره از تیربرقا ماهو برداره
ولی افسوس نمیتونه پریشون حاله و خسته
یه کوچه که نمیدونسته تمام عمر بن بسته
شناسنامش با رنگه آبی روشن رو دیواره
هنوزم از قرار آدما خیلی خوب خبر داره
دلش میخواست تمام آدامای رفته برگردن
نمیخواست اما حتی اسمشم مردم عوض کردن
چشاش سرخ از بی خوابی از آواره بی تابی
یه عکسه زخمیه رو دیوارش
از یه پروانه ی بی بال
هوای گم شدن تو شعله ی رگبار دلتنگی
شوق مستون خندین با یه بازنده ی خوشحال
خیال میکرد آهش رو دله برجا اثر داره
میخواد بالا بره از تیر برقا ماهو برداره
ولی افسوس نمیتونه پریشون حاله و خسته
یه کوچه که نمیدونسته تمام عمر بن بسته
ستون پشته ستون سایه نشسته توو سکوت شهر
توی قاب یه دریچه، شکسته نور و میبینه
ستاره تا ستاره شعله ی دنباله دار غم
داره دنیاشو میسوزونه و میگن زندگی اینه
تو این لحظه، تو این ساعت
تو این سردی، تو این وحشت
تنه خاکیشو گم کرده توی فصلای بی رنگی
که پشت کوه خالی میشه با این مردم سنگی
داره ابرا رئ آتیش میزنه با آه دلتنگی
خیال میکرد آهش رو دله برجا اثر داره
میخواد بالا بره از تیر برقا ماهو برداره
ولی افسوس نمیتونه پریشون حاله و خسته
یه کوچه نمیدونسته تمام عمر بن بسته
شب و رویایه رفتن و رسیدن و قرار
شب و صدای ناقوس دعوت حسرت فرار
شبای کوچه نفس بریده که زنجیره پاهاش
شب و کوچه ای که چیزی ندیده چشاش جز دیوار