[اینترو]
پس رامبد جان
من از، جهان شروع میکنم
و میرسم به نقطه ای که امروز
اینجا درش ایستادیم
[ورس یک]
جهان امروز، یه جهان گسستست
هیچ تعریف یک پارچه ای نداره
شرق، این حافظه عظیم هنری
که کلافه و خستست و
به فکر بازیابی واقعیتاشه و
غرب، قدرت، فناوری، رسانه موفق
تحمیل میکنه و به فرم و محتواش جامعیت داده
در وضع کنونی و این افراط دو دسته
هنر یا محکوم میشه به تکرار گذشته
یا در لایه ای از مصرف گرایی با مصداق مختلف
عمق، فدای سرعت میشه
برای چشم های بهت زده
اما ایرانی که ما درش ایستادیم
این معجون متفاوت
همیشه به بهترین شکل ممکن
راه حل کمبودش رو شناخته
همیشه راوی نجوا و زمزمه ای بوده
که از روی خودش بافته
چیزی که نه غرب شنیده
نه شرق حرف زده
ضد مضمون متعارف
این استعداد ابزارش رو میکنه با موج نو اصلاح
مداوما کرده یه مهم رو احیا
چون روح زمانه همیشه این ظرفیت رو به موقع هلش داد
اون نغمه آهسته خودش رو هی ساخت و خودش رو هی ساخت
تا که بالاخره رسیده به امروز و
توو خلاقیت ذهن ما هم خودش رو انداخت
ما خوشبختیم، به ما شده چون الهام
به شکل ویژه ای، ایده ای با بافت کنش و اقدام
که تولد متفاوت و نوع خاصی از شوئه و اجراست
اثر، مخاطب اثر، خالق اثر
سه راس مهم صاحب نظر
هم تابع هم ان، هم واسطه گر ان
میکنه این
...
[اینترو]
پس رامبد جان
من از، جهان شروع میکنم
و میرسم به نقطه ای که امروز
اینجا درش ایستادیم
[ورس یک]
جهان امروز، یه جهان گسستست
هیچ تعریف یک پارچه ای نداره
شرق، این حافظه عظیم هنری
که کلافه و خستست و
به فکر بازیابی واقعیتاشه و
غرب، قدرت، فناوری، رسانه موفق
تحمیل میکنه و به فرم و محتواش جامعیت داده
در وضع کنونی و این افراط دو دسته
هنر یا محکوم میشه به تکرار گذشته
یا در لایه ای از مصرف گرایی با مصداق مختلف
عمق، فدای سرعت میشه
برای چشم های بهت زده
اما ایرانی که ما درش ایستادیم
این معجون متفاوت
همیشه به بهترین شکل ممکن
راه حل کمبودش رو شناخته
همیشه راوی نجوا و زمزمه ای بوده
که از روی خودش بافته
چیزی که نه غرب شنیده
نه شرق حرف زده
ضد مضمون متعارف
این استعداد ابزارش رو میکنه با موج نو اصلاح
مداوما کرده یه مهم رو احیا
چون روح زمانه همیشه این ظرفیت رو به موقع هلش داد
اون نغمه آهسته خودش رو هی ساخت و خودش رو هی ساخت
تا که بالاخره رسیده به امروز و
توو خلاقیت ذهن ما هم خودش رو انداخت
ما خوشبختیم، به ما شده چون الهام
به شکل ویژه ای، ایده ای با بافت کنش و اقدام
که تولد متفاوت و نوع خاصی از شوئه و اجراست
اثر، مخاطب اثر، خالق اثر
سه راس مهم صاحب نظر
هم تابع هم ان، هم واسطه گر ان
میکنه این شاکله زاده بشر
از هنر، به فرهنگ، به جامعه سفر تا بده ثمر
این یه محبته، فرصته
یعنی برگزاری یه رویداد هنری مفصل منسجم
همزمان با تمرین اجتماعی صلح آمیز و
کنجکاوی یک سخنور مستقل
با باز تعریف مولفه های این مثلث منحصر
شده منتج به یه طرح مشخص و مُدَوَن مطمئن
به اسم کارناوال
دیگه هنرمند فقط یک ارائه کننده نیست
چون دعوت میکنه به جدال هنر بری
تا که به چالش بکشه نگاهش رو هر سری
اونم توسط کی؟ تماشاگری که قطعا کرده ملاکش رو خط کشی
و تقلیل نمیره به فقط تشویق و صدای بلند جیغ
تماشاگری که شاید فاقد تخصص هنری باشه
اما گرایش و طرز دیدش مهمه که این ادیت زدایی به جائه و
منطقی
[اوترو]
خانم ها، آقایان
امیدوارم از کارناوالتون لذت ببرید
به افتخار خودتون
اگر آمادهای صدات شنیده بشه، همین حالا آهنگت رو منتشر کن و به گوش هزاران مخاطب برسون!
برای پخش آهنگ کلیک کن
در روزی که بسیاری گمان نمیبردند موسیقی رپ در ایران به رسمیت شناخته شود، سینا ساعی، یکی از پیشگامان اندیشمند این ژانر، با اجرایی زنده و بیسابقه در برنامه اینترنتی کارناوال (به تهیهکنندگی رامبد جوان) تاریخسازی کرد. این اثر با عنوان «بیانیه کارناوال»، نخستین اجرای رسمی و قانونی موسیقی رپ در ایران است که از پلتفرمهای دارای مجوز رسمی پخش شد؛ حرکتی که نهتنها در حوزه موسیقی، بلکه در عرصه فرهنگ و رسانه، رخدادی نمادین و تاریخی به شمار میآید. بیانیهای برای زمانه «بیانیه کارناوال» چیزی فراتر از یک قطعه موسیقی است. این اثر، همانگونه که از نامش برمیآید، مانیفستی فرهنگی و فلسفی است؛ متنی دراماتیک و شاعرانه که سینا ساعی با صدای خود آن را به صحنه میبرد، نه برای سرگرمی، بلکه برای اندیشهبرانگیزی. در این اجرا، ساعی جهان را بهعنوان بستری گسسته، دوپاره و بحرانی ترسیم میکند: از سویی شرق با حافظهای غنی اما فرسوده، در جستوجوی بازآفرینی اصالت خویش است، و از سوی دیگر، غرب با قدرت رسانهای و فناوری، به فرم و محتوا شاکلهای یکسان تحمیل میکند. در چنین جهانی، هنر یا به تکرار گذشته محکوم است، یا در قالبی مصرفگرایانه، عمق خود را فدای سرعت و هیجان زودگذر میکند. اما نقطهاتکای این روایت، فرهنگ و هنر ایران است: یک معجون منحصربهفرد، تلفیقی از نجواهای تاریخی و امواج مدرن، که همواره از دل محدودیتها، شکلی تازه از خلاقیت بیرون کشیده است. ساعی اینجا نهتنها یک ناظر، بلکه یک بازیگر فعال است؛ هنرمندی که با بازتعریف نسبت «خالق»، «مخاطب» و «اثر»، طرحی نو در میاندازد.