[ورس اول : ویناک]
بارید اشکات هر شب
رفیقات شدن چند تا بد مست
...اگه هر جا رفتم
جا دستای تو میاد رو دستام دستبند
چقدر حالم گرفتهست
این آهنگو باغم نوشتم
شده واسم دلت تنگ
زور نزن نمیادش واقعا به چشمم
شدم یه روان پریش
بغضت میگیره با ترکام سریع
باهم چقدر لاین زدیم
رفتنت رو میکنم واسه پسرام تعریف
تعریف میکنم چقدر پسفطرت بودی
لاشیای اَکتت مصنوعی
پاچید مغز از دوری
مجرمم میشه حالا حبست مست بودی
روز میشه شب؛ شب میشه روز
لعنتی ما که نابی بود ترکیبمون
ولی رفتی یه روز
یاد من بشین سمی بچوق
خونم قبرستونه؛ پوکر فیس نشو
چون دستت روئه
قلبت با من همسلوله
هوا تاریک شعله صدام از زندونه
تو دور میلهای؛ من پشت میله
ویناک منطقی شده دیگه فحش نمیده
بدنت الان قفل کیه؟
میخوام کل حسم بهت صبح بمیره
چرا یادم نمیری؟
تو که قول دادی با من بمیری
بازم آدم نمیشی
دنده خوردی ولی رانندگی نی
[همخوان : ویناک]
منو فروختی به چی؟
ایBitch تو مخم نرو میدونم یه
بعد من بگو زنگ میزنی به کی؟
منو فروختی به چی؟
ایBitch
رو میزم رفیقم میریزه سه جی
ایBitch تو مخم نرو میدونم یه
بعد من بگو زنگ میزنی به کی؟
منو فروختی به چی؟
[ورس دوم : جرسی]
دلت شد تنگ بهم زنگ نزن
بستی چمدون، تاکسیت هم دم دره
بودی پستی واست بودم دست به نقد
واست دوستام رو میکردم دست به سر هی
بودم کنارت عشقت نشه غرق
بودی کنارم هرشب نشئهتر
سر به هرچی میزدم
...
[ورس اول : ویناک]
بارید اشکات هر شب
رفیقات شدن چند تا بد مست
...اگه هر جا رفتم
جا دستای تو میاد رو دستام دستبند
چقدر حالم گرفتهست
این آهنگو باغم نوشتم
شده واسم دلت تنگ
زور نزن نمیادش واقعا به چشمم
شدم یه روان پریش
بغضت میگیره با ترکام سریع
باهم چقدر لاین زدیم
رفتنت رو میکنم واسه پسرام تعریف
تعریف میکنم چقدر پسفطرت بودی
لاشیای اَکتت مصنوعی
پاچید مغز از دوری
مجرمم میشه حالا حبست مست بودی
روز میشه شب؛ شب میشه روز
لعنتی ما که نابی بود ترکیبمون
ولی رفتی یه روز
یاد من بشین سمی بچوق
خونم قبرستونه؛ پوکر فیس نشو
چون دستت روئه
قلبت با من همسلوله
هوا تاریک شعله صدام از زندونه
تو دور میلهای؛ من پشت میله
ویناک منطقی شده دیگه فحش نمیده
بدنت الان قفل کیه؟
میخوام کل حسم بهت صبح بمیره
چرا یادم نمیری؟
تو که قول دادی با من بمیری
بازم آدم نمیشی
دنده خوردی ولی رانندگی نی
[همخوان : ویناک]
منو فروختی به چی؟
ایBitch تو مخم نرو میدونم یه
بعد من بگو زنگ میزنی به کی؟
منو فروختی به چی؟
ایBitch
رو میزم رفیقم میریزه سه جی
ایBitch تو مخم نرو میدونم یه
بعد من بگو زنگ میزنی به کی؟
منو فروختی به چی؟
[ورس دوم : جرسی]
دلت شد تنگ بهم زنگ نزن
بستی چمدون، تاکسیت هم دم دره
بودی پستی واست بودم دست به نقد
واست دوستام رو میکردم دست به سر هی
بودم کنارت عشقت نشه غرق
بودی کنارم هرشب نشئهتر
سر به هرچی میزدم دسته رد
سرت اومده بعد من نده رد
توی خوابات هنوزم لب درهای
هنوزم لب درهای
داری پره پرواز با یه هودی برهای
بغض میگیره گلوتو هوا میشه ابری هنو
هوا میشه ابری
Bitch مهم نیستی دیگه واسم حتی ذرهای
ای و اشکام فلزیChrome شده قلبم
سر میکشم شبا دوتا هنسی و
هرچی پات ریختم بوده برات زیادی
دارم فراموشت میکنم مثه حس بدهی و
تو مخیاتو بس کن برام
چرا سمِجی؟
خیالاتم رو میندازم دور بخوای برسی
اگه یکی حالت رو پرسید ازم پس میزنمش
اما این دله که دودله چی؟
خریتم میگه بسه فاصله
مغزم میگه یادت باشه قلبش فاسده
خریتم میگه گول خورده هرز یه جا بره
مخم میگه هرز چیه؟ وقتی کَشه حاصلش
بعدت دادم رفته هرکیو
باز تو دلم مونده قلبم زخمی شده
واسم ثابت شده پستی تو
الکل رو ترجیح دادم بهت تلخیشو
[همخوان : ویناک]
منو فروختی به چی؟
ایBitch تو مخم نرو میدونم یه
بعد من بگو زنگ میزنی به کی؟
منو فروختی به چی؟
ایBitch
رو میزم رفیقم میریزه سه جی
ایBitch تو مخم نرو میدونم یه
بعد من بگو زنگ میزنی به کی؟
اگر آمادهای صدات شنیده بشه، همین حالا آهنگت رو منتشر کن و به گوش هزاران مخاطب برسون!
برای پخش آهنگ کلیک کن
ترک «به چی» هفدهمین قطعه از آلبوم «قدیس»، همکاری تلخ و آکنده از خیانت ویناک و چرسی است که روایتگر فروپاشی یک رابطه بر پایه بیوفایی و معامله است. این اثر، گفتوگوی درونی دو هنرمند را در مواجهه با درد «فروخته شدن» و تلاش برای درک انگیزه پشت این خیانت به تصویر میکشد.ویناک در ورس اول با بیانی آکنده از بغض و خشم فروخورده، از تبدیل شدن به یک «روانپریش» در پی جدایی میگوید. او با مرور خاطرات مشترک و قولهای شکستهشده («تو که قول دادی با من بمیری»)، به دنبال پاسخی برای پرسش محوری ترک است: «منو فروختی به چی؟». همخوانی گیرا و سؤالگونه او، فریادی است برای درک منطق پشت این خیانت.چرسی در ورس دوم با لحنی قاطع و کمی detached، به این پرسش پاسخ میدهد. او با تصویرسازی از صحنه ترک («بستی چمدون، تاکسیت هم دم دره») و تأکید بر این که طرف مقابل «مهم نیستی دیگه»، سعی در قطع کامل ارتباط دارد. با این حال، تضاد بین جملات قاطع («دارم فراموشت میکنم») و اعترافات ناخودآگاه («باز تو دلم مونده») عمق زخم عاطفی را نشان میدهد. انتخاب او بین «الکل» و «تلخی» رابطه، گویای تمام حقیقت است.«به چی» یک دیالوگ دراماتیک است. این ترک، فرآیند گذار از شوک خیانت به سمت پذیرش و قطع رابطه را با تمام پیچیدگیهای عاطفی آن روایت میکند.
