دانلود آهنگ محسن چاوشی به نام ای ماه مهر
دانلود آهنگ محسن چاوشی به نام ای ماه مهر
ترانه سرا: محسن چاوشی
آهنگساز: محسن چاوشی
تنظیم کننده: فرشاد حسامی
ناشر: سامانه 780
تاریخ انتشار: 1397/6/11
تعداد بازدید: 73515
متن آهنگ محسن چاوشی - ای ماه مهر
مادر مداد قرمز من کو
کو لقمه های نان و پنیرم
آخر چگونه بیست بگیرم
وقتی که دست های فقیرم
فردای درس آن همه باید
در جست و جوی کار بمیرند
ای ماه مهر زهر هلاهل
باز آ که زنگ های ثلاثه
روزی هزار بار بمیرند
تا کودکان به وقت دبستان
از ترس امتحان نهایی
با نمره ی چهار بمیرند
ای ماه مهر ماه بد اخلاق
با ایده های محکم و خلاق
ما را بزن به خط کشی از چوب
ما را بزن به ترکه ی مرطوب
تا در درون کودک دیروز
مردان بی شمار بمیرند
مادر مداد قرمز من کو
کو لقمه های نان و پنیرم
آخر چگونه بیست بگیرم
وقتی که دست های فقیرم
فردای درس آن همه باید
در جست و جوی کار بمیرند
دل بادبادک ایست حصیری
آهی که نظر دل ما را
تا اوج میبرد به اسیری
با هر نخ بریده شهید
دل های رفته را بگذارید
در اوج افتخار بمیرند
در این کلاس های رفوزه
لای کتاب هایِ عجوزه
ما چیستیم بر در کوزه
سقای علم دست بجنبان
تا گوش های تشنه به دستِ
چک های آب دار بمیرند
روزی هزار بار بگو آب
روزی هزار بار بگو نان
مادر مرا ببر به دبستان
تا روی شاخه های جوانم
گنجشک های توی دهانم
روزی هزار بار بمیرند
مادر مداد قرمز من کو
کو لقمه های نان و پنیرم
آخر چگونه بیست بگیرم
وقتی که دست های فقیرم
فردای درس آن همه باید
در جست و جوی کار بمیرند
مادر مداد قرمز من
کو لقمه های نان و پنیرم
آخر چگونه بیست بگیرم
وقتی که دست های فقیرم
فردای درس آن همه باید
در جست و جوی کار بمیرند
ای ماه مهر زهر هلاهل
باز آ که زنگ های ثلاثه
روزی هزار بار بمیرند
تا کودکان به وقت دبستان
از ترس امتحان نهایی
با نمره ی چهار بمیرند
ای ماه مهر ماه بد اخلاق
با ایده های محکم و خلاق
ما را بزن به خط کشی از چوب
ما را بزن به ترکه ی مرطوب
تا در درون کودک دیروز
مردان بی شمار بمیرند
مادر مداد قرمز من کو
کو لقمه های نان و پنیرم
آخر چگونه بیست بگیرم
وقتی که دست های فقیرم
فردای درس آن همه باید
در جست و جوی کار بمیرند
دل بادبادک ایست حصیری
آهی که نظر دل ما را
تا اوج میبرد به اسیری
با هر نخ بریده شهید
دل های رفته را بگذارید
در اوج افتخار بمیرند
در این کلاس های رفوزه
لای کتاب هایِ عجوزه
ما چیستیم بر در کوزه
سقای علم دست بجنبان
تا گوش های تشنه به دستِ
چک های آب دار بمیرند
روزی هزار بار بگو آب
روزی هزار بار بگو نان
مادر مرا ببر به دبستان
تا روی شاخه های جوانم
گنجشک های توی دهانم
روزی هزار بار بمیرند
مادر مداد قرمز من کو
کو لقمه های نان و پنیرم
آخر چگونه بیست بگیرم
وقتی که دست های فقیرم
فردای درس آن همه باید
در جست و جوی کار بمیرند
مادر مداد قرمز من