دانلود آهنگ مهدی عبدلی به نام مادر بگو
دانلود آهنگ مهدی عبدلی به نام مادر بگو
آهنگساز: احمد ذکریانی و بهنام صفوی
تنظیم کننده: احمد ذکریانی و بهنام صفوی
تاریخ انتشار: 1397/6/22
تعداد بازدید: 13580
متن آهنگ مهدی عبدلی - مادر بگو
در خیمه ها آتش کشیدید پلیدان
با آل پیغمبر چه کردید ای پلیدان
گفتند آن سر روی نیزه مال باباست
مادر بگو این حرفها صحت ندارد
گفتند آن سر، روی نیزه مال باباست
مادر بگو این حرفها صحت ندارد
مادر بگو اینقدر بر بابا نتازند
چشمان سیلی خوردهام طاقت ندارد
از خون و خاکستر جدا کن کفترت را
آخر به این گهوارهها عادت ندارد
بلعید آتش خیمه ها را آه مادر
پاهای من دیگر چرا قدرت ندارد
گل های سرخ دامنت آتش نگیرد
اینجا بمان دختر تنت آتش نگیرد
بر روی دامن می چکانی خون دل را
از غیرتش پیراهنت آتش نگیرد
بگذار بر روی زمین بار غمت را
تا جاده بعد از رفتنت آتش نگیرد
بگذار بر روی زمین بار غمت را
تا جاده بعد از رفتنت آتش نگیرد
تا جاده بعد از رفتنت آتش نگیرد
در خیمه ها آتش کشیدید پلیدان
با آل پیغمبر چه کردید ای پلیدان
گفتند آن سر روی نیزه مال باباست
مادر بگو این حرفها صحت ندارد
گفتند آن سر، روی نیزه مال باباست
مادر بگو این حرفها صحت ندارد
مادر بگو اینقدر بر بابا نتازند
چشمان سیلی خوردهام طاقت ندارد
از خون و خاکستر جدا کن کفترت را
آخر به این گهوارهها عادت ندارد
بلعید آتش خیمه ها را آه مادر
پاهای من دیگر چرا قدرت ندارد
گل های سرخ دامنت آتش نگیرد
اینجا بمان دختر تنت آتش نگیرد
بر روی دامن می چکانی خون دل را
از غیرتش پیراهنت آتش نگیرد
بگذار بر روی زمین بار غمت را
تا جاده بعد از رفتنت آتش نگیرد
بگذار بر روی زمین بار غمت را
تا جاده بعد از رفتنت آتش نگیرد
تا جاده بعد از رفتنت آتش نگیرد
با آل پیغمبر چه کردید ای پلیدان
گفتند آن سر روی نیزه مال باباست
مادر بگو این حرفها صحت ندارد
گفتند آن سر، روی نیزه مال باباست
مادر بگو این حرفها صحت ندارد
مادر بگو اینقدر بر بابا نتازند
چشمان سیلی خوردهام طاقت ندارد
از خون و خاکستر جدا کن کفترت را
آخر به این گهوارهها عادت ندارد
بلعید آتش خیمه ها را آه مادر
پاهای من دیگر چرا قدرت ندارد
گل های سرخ دامنت آتش نگیرد
اینجا بمان دختر تنت آتش نگیرد
بر روی دامن می چکانی خون دل را
از غیرتش پیراهنت آتش نگیرد
بگذار بر روی زمین بار غمت را
تا جاده بعد از رفتنت آتش نگیرد
بگذار بر روی زمین بار غمت را
تا جاده بعد از رفتنت آتش نگیرد
تا جاده بعد از رفتنت آتش نگیرد
در خیمه ها آتش کشیدید پلیدان
با آل پیغمبر چه کردید ای پلیدان
گفتند آن سر روی نیزه مال باباست
مادر بگو این حرفها صحت ندارد
گفتند آن سر، روی نیزه مال باباست
مادر بگو این حرفها صحت ندارد
مادر بگو اینقدر بر بابا نتازند
چشمان سیلی خوردهام طاقت ندارد
از خون و خاکستر جدا کن کفترت را
آخر به این گهوارهها عادت ندارد
بلعید آتش خیمه ها را آه مادر
پاهای من دیگر چرا قدرت ندارد
گل های سرخ دامنت آتش نگیرد
اینجا بمان دختر تنت آتش نگیرد
بر روی دامن می چکانی خون دل را
از غیرتش پیراهنت آتش نگیرد
بگذار بر روی زمین بار غمت را
تا جاده بعد از رفتنت آتش نگیرد
بگذار بر روی زمین بار غمت را
تا جاده بعد از رفتنت آتش نگیرد
تا جاده بعد از رفتنت آتش نگیرد