دی
۱۴۰۱
مسلما گوش دادن به موسیقی یکی از لذت بخش ترین سرگرمی ها برای ذهن و مغز ماست به نحویکه امروز همه عادت داریم که در حین انجام کارهای روزمره، یک موسیقی هم پس زمینه ذهنمون پخش کنیم تا در فواصل رفت و آمد فکرهای مختلف و گفتگوهای درونی، یک چاشنی احساسی هم به مغزمون هدیه کنیم!
یکی از مهمترین آموخته های من (که خیلی هم به عملی کردنش پایبند هستم) مراقبت از شنیدن مسائل منفی هست، حالا از اخبار منفی بگیر تا اشعار منفی و نا امید کننده و حتی نق و ناله های اطرافیان! و بر عکس بسیار علاقه مندم و بسیار حس خوبی می گیرم از گوش دادن به ترانه ها و آهنگ های مثبت و انگیزشی! حالا با این نگاه، شاید صحبت از آثار محسن چاوشی کمی عجیب باشه!!! چون نه شاد میخونه و نه انگیزشی ….. ولی در چند سال اخیر، شیب مثبت معناداری (!) در آثار آقای چاوشی احساس میکنم که بعضی از آهنگ هاش رو بارها و بارها و بارها گوش میدم و هربار بیشتر از ترکیبِ کم نظیر خلاقیت، ریتم، سبک تلفیقی و به ویژه عمق معنایی که در اون آهنگ جریان داره لذت می برم! که بدون شک چنین کیفیتی فقط میتونه ناشی از یک نیروی معنوی و شهودی در تولید اون اثر باشه !
من این موضوع رو نشانه خیلی مهمی می دونم برای اینکه آثار اون هنرمند رو دنبال کنم و شاهد مراحل هدایت و بلوغش به کمک جریان الهام بخش روحانی باشم.
مسلما این مشاهده، برای خود ناظر هم خالی از لذت و دستاورد و رشد نخواهد بود!!
جهان فاسد مردم را ، بریز دور و در این دوری
به عطر نافه یِ خود خو کن
جهان بینی و عقیده های فاسد و تاریخ گذشته مردم عامی رو دور بریز و رها کن! و بجای اون از عطر نافه خودِ برتر (روح یا خویشتن الهیِ خودت) استنشاق کن! چون سرچشمه آگاهی برتر درون باطن خودت نهفته است!
کمین بگیر جهانت را ، سپس شکارچیانت را
به تیرِ معجزه آهو کن
در کمین عقیده ها و باورهای حقیقیِ روحِ الهی خودت بنشین، و باورهای غلط ذهنت رو بشناس و شِکارشون کن! تا دیگه هربار اونها تو رو شکار نکنند و خوراک انرژی های منفیِ یاس و نا امیدی اون باورها نشی! و این بار با عصای معجزه گر خودت (یعنی خودآگاهی ناشی از هدایت الهی) آن انرژی ها و پتانسیل های ذهن قدرتمند خودت رو مثل آهو در خدمت خودت بگیر!
مُفصلاند زمستانها ، و برف نسخهی خوبی نیست
برای سرفه ی گلدان ها ،
گلی نمانده خودت گُل باش
تو را بکار و شکوفا شو ، تو را بچین و تو را بو کن
باورهای مخرب که مثل زمستان های نا امیدی و غم انگیز در طول زندگی ما شکل می گیرند، بسیار زیاد و متنوع هستند. .. برای نهال استعدادهای بالقوه و ناشکفته در وجود تو، افکار منفی مثل برفی روی جوانه های امید و انگیزه را می پوشانند که این اصلا رفتار خوبی (نسخه خوبی) نیست! بلکه یک بیماری است و این افکار منفی از بین برنده همه جوانه های امید تو هستند!
دیگر گُلی غیر از گُل روحانی خودت و ضمیر ناخودآگاه خودت، برایت باقی نمانده! بیا و این دانه های الهی وجودت را بکار و خودت را شکوفا کن، بیا عطر وجود فطری خودت را ببو و از ثمره این روح قدرتمند خودت گل بچین!
دلم دف است نیستانا ، نگاهِ صوفی ناخوانا
جهان پریشی مولانا ، دهان پریشیِ مولانا
تو خانقاه منی با من ، بچرخ و یا حق و یاهو کن
همه می دونیم دَف چه صدای پر طنین و زیبایی داره، شاعر میگه دِل من (روح من/قلب من) مثل دَف پر از طنین زیباترین صداها است، پراز شور و غوغا است، و تو (اشاره به روح که درون سینه ما بی صدا پنهان شده) مثل یک نِیِستان پر از انواع صداهای زیبا هستی و مثل نگاه یک صوفی که به ملکوت خیره شده، پر از اسرار غیر قابل فهم برای مردم عادی هستی!
نگاه صوفی ناخوانا جهان پریشی مولانا
دهان پریشی مولانا تو خانقاه منی، با من
بچرخ و یاحق و یاهو کن
تو برای من مثل دلیل پریشانی و بی قراری مولانا (در پی شمس) هستی، و مثل اشعار غامض و پیچیده ای که از زبان مولانا پر از رمز و راز جاری می شدند هستی! ولی آستان تو برای من حکم خانقاه رو دارد، من در حیطه ی حضور تو دارم دور خودم می چرخم و به دنبال راه نجات و سعادت می گردم، تو هم بیا با من بچرخ ، بگذار من با تو بچرخم و از چرخیدن تو من هم به حق برسم و او را پیدا کنم!
شب است یک تنه زیبا شو ، و چند ماه شکیبا شو
سپس مرا متولد کن ، بتاب رویِ شبم دریا
و جوجه اردک زشتم را ، به زیر بال و پرت قو کن
(اشاره به روح و دعوت از روح برای ظهور) بیا در این شب تاریک و پر از جهل و ناآگاهی من (ایگو)، خودت یک تنه زیبایی را متجلی کن، چند ماه من رو تاب بیار تا من به راه تو در بیام، سپس من رو متولد کن! منِ واقعی رو به دنیای آگاهی وارد کن، و جوجه اردک زشتی که فکر می کردم هستم رو زیر نظر خودت به حقیقت زیبای وجودم که روح الهی است تبدیل کن!
کسی نمی شنود ما را ، اگر که رویِ سخن داری
و درد حرف زدن داری ، اگر دهانِ خودت هستی
اگر زبان خودت هستی ، به گوش هایِ خودت رو کن
کسی صدای ما رو نمی شنود! نامحرمی اینجا نیست! اگر میخواهی ظاهر بشوی، اگر میخواهی خودت رو نشان بدهی (نشانه ای از حضورت به من بدهی) خواهش میکنم به حرف بیا، از دهان خودت (ازدهان من) با من حرف بزن! گوش های باطنی من (گوش های خودت) آماده شنیدن هستند ، من رو هدایت کن!
دو تا بریده یِ از شانه ، دو تا خجول دو دیوانه
منم دو دست که می خواهم ، بغل بگیرمت ای جنگل
تفقدی نظری چیزی ، به این دو ساقه یِ کم رو کن
من مثل شاخه ای هستم که از تنه درخت جداشده بود، ولی حالا مثل دو دست هستم که میخواهد یک جنگل درخت را درآغوش بکشد! خواهش میکنم نظری به من بیانداز! هرچند مثل ساقه ای کم رشد هستم در مقابل تو که جنگلی سرسبز هستی!
مِسم که پخش و پلا هستم ، دچار درد و بلا هستم
تو عادلی که طلا هستی ، به کیمیای مساواتت
تو را بدل به خودت اما ، مرا بدل به ترازو کن
در مقابل تو که مثل طلا با ارزشی، من مثل مس هستم که پخش و پلا و کم ارزش هستم، خواهش میکنم بیا عیار وجود من رو عادلانه مثل خودت تا حد طلا بالا ببر و به من احساس ارزشمندی و اصالت بده!
تو را ببوس که لب هایت ،هنوز طعمِ عسل دارد
تو را بخواه که آغوشت ،هنوز میلِ بغل دارد
تو را بکار و شکوفا شو ، تو را بچین و تو را بو کن
ای روح بزرگوار من، بیا و وجود خودت را تحویل بگیر، بغلش کن، من از بین شما می روم (ذهن خاموش می شود و می میرد) تا فقط روح در تن باقی بماند و اینجاست که انسان به ثمر می نشیند و خودش از ثمره زندگی خودش تا ابد بهره مند می شود!
من اولین باری که آهنگ “جهان فاسد مردم” را از آلبوم “ابراهیم” محسن چاوشی شنیدم، باورم نمی شد که تو سبک پاپ، اثری با این عمق و معنا تولید شده باشه و این کیفیت در تک تک ترک های این آلبوم وجود داره، که صد البته، هم ناشی از اشعار بسیار زیبای حسین صفا است و هم ناشی از تبحر و استادی آهنگ ساز و تنظیم کننده این آثار که اغلب خود محسن چاوشی بوده! البته من نه متخصص حوزه موسیقی هستم و نه شاعر، بلکه نگاهم به هر آهنگ، صرفا از زاویه تاثیر گذاری، عمق معنا و احساس و شاید مفهومی هست که شنیدن اون آهنگ میتونه در اون لحظه درزمینه خودشناسی و کمک به تفکر مثبت، به من منتقل بکنه!
هرچند شاید با یکبار شنیدن تِرک “جهان فاسد مردم” چنین برداشتی به ذهن شنونده خطور نکنه ولی من مطمئن هستم با خوندن این تفسیر، نظرتون عوض میشه! البته من وقتی خودم برای درک بهتر این شعر، توی گوگل عبارت “تفسیر آهنگ جهان فاسد مردم” رو جستجو کردم، به سایتهای معتبری برخوردم که با کمال تعجب، مفهومی کاملا غلط، گمراه کننده و بی ربط رو بیان کرده بودند که اغلب این شیوه صرفا برای جذب کاربر به یک وبسایت و بهره برداری برای تبلیغات صورت می گیره! به همین دلیل تصمیم گرفتم برداشت خودم رو با کمک آموخته های قبلی خودم در حوزه خودشناسی برای علاقه مندان منتشر کنم. در همین زمینه، پست های قبلی من رو هم می تونید مطالعه کنید که برداشت متفاوت و مفیدی هست از غزل های مولانا در ارتباط با سبک زندگی کارآفرینانه. امیدوارم مفید باشه!
کپی شده از نوشته: مسعود نظری منش در سایت ویرگول
آخرین بروزرسانی: 24 دی 1401 در ساعت 05:58خیلی تفسیر کاملی بود مرسی
همچنین تشکر از مسعود نظری منش