دانلود آهنگ محمدرضا شجریان به نام اندیشه دانایی
دانلود آهنگ محمدرضا شجریان به نام اندیشه دانایی
تاریخ انتشار: 1397/9/18
تعداد بازدید: 12246
متن آهنگ محمدرضا شجریان - اندیشه دانایی
هاهاهاهاهاهاها
هاهاهاهاای دل
هر کس به تماشایی رفتند به صحرایی
هر کس به تماشایی رفتند به صحرایی
ما را که تو منظوری
خاطر نرود جایی
هاهاهاهاای دوست
هر کس به تماشایی رفتند به صحرایی
ما را که تو منظوری
خاطر نرود جایی
یا چشم نمیبیند یا راه نمیداند
هر کو به وجود خود دارد
ز تو پروایی ای دوست
دیوانۀ عشقت را
جایی نظر افتاده است
کانجا نتواند رفت
اندیشۀ دانایی، اندشه دانایی
هاهاهاهاهاهاخ ای دل
هاهاهاهاهاهاها
هاهاها حبیبم هاها
گویند رفیقانم در عشق
چه سر داری
گویند رفیقانم در عشق
چه سر داری
چویم که سری دارم
باخته در پایین
هاهاهاهاهاهاها
امید تو بیرون برد
از دل همه امیدی
هاهاهاهاهاها
امید تو بیرون برد
از دل همه امیدی
سودای تو خالی کرد
از همه سر همه سودایی
هاهاهاهاهاهاخ
زینهار نمیخواهم زینهار نمیخواهم
کز کشتنم اهم ده
تا سیرترت بینم یک لحظه مدارایی
هاهاهاهاهاهاهاخ
هاهاهاهاهاهاهاها
هاهاهاهاهاهاهاخ
هاهاهاهاهاهاهاها
دیوانۀ عشقت، را
جایی نظر افتاده است
کانجا نتواند رفت اندیشۀ دانایی
هاهاهاهاهاهایارا
هاهاهاهاهاهاهاها
حبیبم هاهاهاهاها
من دست نخواهم برد
الا به سر زلفت
گر دسترسی باشد
یک روز به یغمایی
هاهاهاهاهاهاها
گویند تمنایی از دوست بکن سعدی
جز دوست نخواهم کرد
از دوست تمنایی
هاهاهاهاای دل
هر کس به تماشایی رفتند به صحرایی
هر کس به تماشایی رفتند به صحرایی
ما را که تو منظوری
خاطر نرود جایی
هاهاهاهاای دوست
هر کس به تماشایی رفتند به صحرایی
ما را که تو منظوری
خاطر نرود جایی
یا چشم نمیبیند یا راه نمیداند
هر کو به وجود خود دارد
ز تو پروایی ای دوست
دیوانۀ عشقت را
جایی نظر افتاده است
کانجا نتواند رفت
اندیشۀ دانایی، اندشه دانایی
هاهاهاهاهاهاخ ای دل
هاهاهاهاهاهاها
هاهاها حبیبم هاها
گویند رفیقانم در عشق
چه سر داری
گویند رفیقانم در عشق
چه سر داری
چویم که سری دارم
باخته در پایین
هاهاهاهاهاهاها
امید تو بیرون برد
از دل همه امیدی
هاهاهاهاهاها
امید تو بیرون برد
از دل همه امیدی
سودای تو خالی کرد
از همه سر همه سودایی
هاهاهاهاهاهاخ
زینهار نمیخواهم زینهار نمیخواهم
کز کشتنم اهم ده
تا سیرترت بینم یک لحظه مدارایی
هاهاهاهاهاهاهاخ
هاهاهاهاهاهاهاها
هاهاهاهاهاهاهاخ
هاهاهاهاهاهاهاها
دیوانۀ عشقت، را
جایی نظر افتاده است
کانجا نتواند رفت اندیشۀ دانایی
هاهاهاهاهاهایارا
هاهاهاهاهاهاهاها
حبیبم هاهاهاهاها
من دست نخواهم برد
الا به سر زلفت
گر دسترسی باشد
یک روز به یغمایی
هاهاهاهاهاهاها
گویند تمنایی از دوست بکن سعدی
جز دوست نخواهم کرد
از دوست تمنایی