دانلود آهنگ محمدرضا شجریان به نام شور در فراغ
دانلود آهنگ محمدرضا شجریان به نام شور در فراغ
تاریخ انتشار: 1397/9/16
تعداد بازدید: 19031
متن آهنگ محمدرضا شجریان - شور در فراغ
بسم از هوا گرفتن
بسم از هوا، گرفتن
که پری نماند و بالی
که پری نماند و بالی
به کجا روم زدستت
به کجا روم ز دستت
که نمی دهی مجالی
که نمی دهی مجالی
بسم از هوا گرفتن
بسم از هوا گرفتن
که پری نماند و بالی
که پری نماند و بالی
به کجا روم زدستت
به کجا روم ز دستت
که نمی دهی مجالی
که نمی دهی مجالی
نه ره گریز دارم نه طریق آشنایی
نه ره گریز دارم نه طریق آشنایی
چه غم اوفتاده ای را
که تواند اختیاری
چه غم اوفتاده ای را
که تواند اختیاری
چه خوش است در فراقی
همه عمر صبر کردن
چه خوش است در فراقی
همه عمر صبر کردن
به امید آنکه روزی
به امید آنکه روزی
به کف اوفتد وصالی
به تو حاصلی ندارد
به تو حاصلی ندارد
غم روزگار گفتن
به تو حاصلی ندارد
به تو حاصلی ندارد
غم روزگار گفتن
که شبی نخفته باشی
به درازنای سالی
به تو حاصلی ندارد
به تو حاصلی ندارد
غم روزگار گفتن
که شبی نخفته باشی
به درازنای سالی
که شبی نخفته باشی
که شبی نخفته باشی
به درازنای سالی
غم حال دردمندان نه عجب گرت نباشد
غم حال دردمندان نه عجب گرت نباشد
که چنین نرفته باشد
همه عمر بر تو حالی
غم حال دردمندان
نه عجب گرت نباشد
که چنین نرفته باشد
همه عمر، بر تو حالی
سخنی بگوی با من
سخنی بگوی با من
که چنان اسیر عشقم
که به خویشتن ندارم
ز وجودت اشتغالی
که به خویشتن ندارم
ز وجودت اشتغالی
همه عمر در فراقت
همه عمر در فراقت
بگذشت و سهل باشد
اگر احتمال دارد به قیامت اتصالی
اگر احتمال دارد به قیامت اتصالی
بسم از هوا، گرفتن
که پری نماند و بالی
که پری نماند و بالی
به کجا روم زدستت
به کجا روم ز دستت
که نمی دهی مجالی
که نمی دهی مجالی
بسم از هوا گرفتن
بسم از هوا گرفتن
که پری نماند و بالی
که پری نماند و بالی
به کجا روم زدستت
به کجا روم ز دستت
که نمی دهی مجالی
که نمی دهی مجالی
نه ره گریز دارم نه طریق آشنایی
نه ره گریز دارم نه طریق آشنایی
چه غم اوفتاده ای را
که تواند اختیاری
چه غم اوفتاده ای را
که تواند اختیاری
چه خوش است در فراقی
همه عمر صبر کردن
چه خوش است در فراقی
همه عمر صبر کردن
به امید آنکه روزی
به امید آنکه روزی
به کف اوفتد وصالی
به تو حاصلی ندارد
به تو حاصلی ندارد
غم روزگار گفتن
به تو حاصلی ندارد
به تو حاصلی ندارد
غم روزگار گفتن
که شبی نخفته باشی
به درازنای سالی
به تو حاصلی ندارد
به تو حاصلی ندارد
غم روزگار گفتن
که شبی نخفته باشی
به درازنای سالی
که شبی نخفته باشی
که شبی نخفته باشی
به درازنای سالی
غم حال دردمندان نه عجب گرت نباشد
غم حال دردمندان نه عجب گرت نباشد
که چنین نرفته باشد
همه عمر بر تو حالی
غم حال دردمندان
نه عجب گرت نباشد
که چنین نرفته باشد
همه عمر، بر تو حالی
سخنی بگوی با من
سخنی بگوی با من
که چنان اسیر عشقم
که به خویشتن ندارم
ز وجودت اشتغالی
که به خویشتن ندارم
ز وجودت اشتغالی
همه عمر در فراقت
همه عمر در فراقت
بگذشت و سهل باشد
اگر احتمال دارد به قیامت اتصالی
اگر احتمال دارد به قیامت اتصالی